Oct 1, 2016

تسلیم شدن به انقلاب کمالیستی، یک قانون قرن 21 است

نوشتهء:  دوغو پرینچک - ترجمهء:  علی قره جه لو
در 5 ژوئن 2016 در روزنامه "نیویورک تایمز"، نوشته ای منتشر شد، که نگاه آمریکا به ترکیه را منعکس می کرد.  یک روز بعد این دفعه، در روزنامه "فرانکفورتر الگماینه" با نگاه آلمان روبرو شدیم. آلمان و یا آمریکای درون آلمان؟  این سوال هم معتبر است، زیرا نگاه شان عین هم است.
در اصل هردو روزنامه، روندی را که ترکیه وارد آن شده است را درست تشخیص می دهند.  در این جا انحرافی وجود ندارد.  ولی نگاه دشمنانه دارند.  دولت های آمریکا و آلمان، عملیاتی را که ترکیه از 24 ژوئن 2015 علیه ترور جدایی خواه {PKK} آغاز کرده را با نگرانی و حتی ترس دنبال می کنند.  ترس شان از این است که ترکیه در دفاع از میهن وارد یک مبارزه مصممانه شده است.  هم آنها این مبارزه را "قدم گذاشتن در جای پای آتاترک" می نامند.

موضع جدید طیب اردوغان
دو روزنامه مهم طبقات حاکم آمریکا و آلمان تشخیص می دهند که طیب اردوغان به راه جدید و موضع جدیدی رسیده است.
نیویورک تایمز از همکاری رئیس جمهور ترکیه با میهن دوستان ترکیه و ارتش ترکیه ناراحت است.  علاوه برآن با نقل قول از رهبر حزب وطن {VP} دوغو پرینچک می گوید:  "طیب اردوغان بوسیله میهن دوستان به اسارت گرفته شده است" {تسلیم نظرات آنها شده است}.
موضع جدید طیب اردوغان، نه تنها در سطح کشور، بلکه در سطح جهان هم آشکار شده است.  نیویورک تایمز، دقت ها را به سمت نزدیکی ترکیه با روسیه جلب می کند، و می نویسد، همکاری با کشورهای آسیای غربی نیز در راه است.  ترکیه وقتی به کشورهای آتلانتیک پشت می کند، در پی پیدا کردن دوستان جدید است.
دوستان قدیمی نگران اند
موضع جدید طیب اردوغان، به زبان نیویورک تایمز، "دوستان قدیمی را مایوس کرده است".  در میان این "دوستان قدیمی" نه فقط فتح الله گولن و PKK/HDP  بلکه آمریکا و آلمان نیز هستند.  دوستان قدیمی چه داخلی و چه خارجی همگی نگرانند.
بطور خلاصه، نیروهای حاکم سیستم آتلانتیک، سمت گیری جدید ترکیه را با زبانی صریح و قطعی اعلام می کنند.  نیویورک تایمز تلاش دارد کمی امیدوارتر باشد، ولی روزنامه سرمایه بزرگ آلمان، خشم خود علیه طیب اردوغان را بی پرواتر به زبان می آورد.
اعتراف استراتژیک
"موضع جدید" اردوغان البته به عنوان "یک راه جدید" تفسیر می شود.  تنها آن دو روزنامه نیستند، روزنامه های دیگر آمریکا و آلمان نیز، اخیرا و بطور مدام، تاکید می کنند، که "حکومت تحت رهبری طیب اردوغان نه به سوی اسلام گرایی که به سوی ملی گرایی سمت گیری کرده است".  روزنامه فرانکفورتر آلگماینه، موضع جدید را بزعم خود، تحت عنوان "اردوغان در مسیر آتاترک پیش می رود" بیان می کند.
امپریالیست های غرب، البته می دانند که در ترکیه، مبارزه در راه تمامیت وطن از کدام ریشه های تاریخی نیرو می گیرد، و اعتراف می کنند که ترس اصلی شان نیز از انقلاب کمالیستی است.  به طیب اردوغان وظیفه سرنگونی انقلاب کمالیستی را داده بودند، در حالی که طیب اردوغان تسلیم انقلاب کمالیستی شد.  کنترل را از دست داده اند.  این تثبیت از لحاظ غرب اعتراف به شکست استراتژیک است.
نگاه معیوب
روزنامه های آمریکا و آلمان از جان گرفتن سنت دولت ملی در ترکیه بسیار بیمناکند، لذا 6 اصل {انقلاب کمالیستی} را که برنامه تاسیس دولت ملی است، در تخته هدف می نشانند.  آنها ملی گرایی را بعنوان دشمن جهانی تلقی کرده و بویژه در ترکیه تحمل آنرا ندارند.  آنها ابایی هم از افشاء شدن خود، ندارند، زیرا دشمن استراتژیک شان انقلاب آتاترک است.  (1)
دفن کردن PKK در خندق هایی که کنده بود، و مقابله با تحمیل نسل کشی ارمنی، دو دلیل اصلی برای متهم کردن ترکیه بشمار می رود.  زبان شان دراز است.  بعضی اوقات زبان تحقیرشان نیز به اندازه شدت خشم شان است.  گاهی، اتهام ملی گرایی و نژاد پرستی نیز کافی نبوده،  چنانکه، فرانکفورتر آلگماینه تا آنجا تعادل خود را از دست می دهد که آتاترک، هیتلر و اردوغان را در یک کفه قرار می دهد.  اتفاقا نگاه معیوب در اینجاست.  دشمنی با دولت ملی سبب نگاه معیوب شان می گردد.
مدتی است که در غرب با همانند نشان دادن انقلاب کمالیستی و جنگ میهنی امروز، با هیتلر، جنگ روانی جدیدی را علیه ترکیه، آغاز کرده اند.
از این رو، اتهامات دیکتاتوری و نژاد پرستی علیه اردوغان در مرکز این تبلیغات قرار دارد.  در این خصوص  تفسیرهایی وجود دارند که، شدت رو به تزاید این اتهامات را در رابطه با پروژه های حکومت جدید سیستم آتلانتیک در ترکیه می دانند.
ولی، غربی که انقلاب کمالیستی را دشمن اعلام کرده است، دارای بدیل حکومتی نیست.  در حالی که نیروهای ملی ترکیه دارای بدیل حکومتی هستند.
وحشت غرب
"موسسه استراتژی استراتفورد" که نگاه نیروهای مرکزی آمریکا را منعکس می کند، مدتی قبل تهدیدهایی که در قرن 21 متوجه آمریکا هستند را طبقه بندی کرده بود.  در ردیف اول، "آلمانی که دوباره متحد شد" ، و در ردیف دوم، "ترکیه ای که دوباره بیدار می شود"، قرار دارند.

خب، به قبول نگاه معیوب آمریکا توسط روزنامه آلمانی چه باید گفت؟

شناسایی نسل کشی ارمنی که  روز دوم ژوئن 2016  در مجلس آلمان نیز انعکاس خود را پیدا کرد.  نشان می دهد که در درون آلمان، آلمان طرفدار آمریکایی نیز وجود دارد، که تهدیدی برای آمریکا بشمار نمی رود. (2)

"بیداری دوباره ترکیه"، از گسترش تاثیر آلمان در اروپا، سریع تر پیش می رود.

همه نیروهای جهان نیز مانند امپریالیسم آمریکا، بیداری بزرگی که با انقلاب ترک به واقعیت پیوست را البته می دانند.  اکنون از تجدید آن بیداری به وحشت افتاده اند.  وحشت شان بجاست.  ترکیه با فروریختن دیوارهای {زندان} سیلیوری، پاکسازی FETÖ، دفن PKK در خندق ها، و جستجوی راه های همکاری با کشورهای  غرب آسیا به راه جدیدی قدم گذاشته است.

حکومت در چشم انداز

دینامیک های ترکیه، حاکمین ترکیه را نیز مانند سیلی از جا کنده و با خود می برد.  روندی که در راه تمامیت وطن قرار دارد، بطور اجتناب ناپذیری آبستن روشنگری انقلاب جمهوری نیز است.

این وضعیت را کشورهای غرب و شرق {اقیانوس} آتلانتیک نیز می بینند.  ولی در داخل ترکیه آنهایی که  دچار "حیرت" اند قادر به دیدن نیستند.

آنها، اگر هم قادر به دیدن نباشند، این راه، ما را به تاسیس یک حکومت ملی رهنمون خواهد شد.

قانون قرن 21

خب، آمریکا چگونه با وارد شدن ترکیه در مسیر انقلاب آتاترک مقابله خواهد کرد؟

در مقابل ترکیه ایکه، با روسیه و کشورهای آسیای غربی، و  با چین و و کشورهای "یوروآسیا" به همکاری روی آورده است، به نظر می رسد، به غیر از قبول وضعیت جدید، ترجیح دیگری ندارد.

آنهایی که طیب اردوغان را به تسلیم در مقابل انقلاب کمالیستی متهم می کنند، اگر فردا، خود به انقلاب کمالیستی تسلیم شوند، تعجبی نخواهیم کرد.  کافی است که وظیفه مان را به شکل مصممانه انجام دهیم.

تسلیم شدن به انقلاب کمالیستی، یک قانون قرن 21 است.  آنهایی که نیاموخته اند، خواهند آموخت.

توضیحات مترجم:
(1)  6 اصل انقلاب کمالیستی، در واقع 6 اصل برنامه و راهنمای ادامه انقلاب بعد از پیروزی "جنگ آزادیبخش ملی" ترکیه است، که عبارتند از:  جمهوری خواهی، ملی گرایی، خلق گرایی، دولت گرایی، لائیسیسم و انقلاب گرایی
(2)  سخنگوی حکومت آلمان "استفن سیت برت" Steffen Seitbert  و صدر اعظم آلمان "آنجلا مرکل"  در اول سپتامبر
اعلام کردند که شناسایی نسل کشی ارمنی بوسیله مجلس آلمان (2 ژوئن 2016) جنبه سیاسی داشته و فاقد اعتبار حقوقی است.  دوغو پرینچک، بدنبال شناسایی نسل کشی ارمنی بوسیله مجلس آلمان گفته بود، "مجلس آلمان در این خصوص صلاحیت ندارد" . زیرا طبق "قرار داد نسل کشی" سازمان ملل متحد (1948) دادگاه های صلاحیت دار در این زمینه، دادگاه داخلی کشوری که در آن جرم بوقوع پیوسته، و یا "دیوان عدالت بین المللی" هستند.  لذا خارج از حیطه صلاحیت محاکم فوق، صدور حکم درباره اینکه نسل کشی بوقوع پیوسته، یا نه، چیزی بیش از بحث های قهوه خانه ای ارزش ندارد.  دوغو پرینچک در نامه ای که خطاب به مجلس آلمان نوشته بود، این سوال را مطرح کرده بود که، " در مسابقه فوتبال بین تیم های "بایرن" و "دورتموند" آیا مجلس آلمان صلاحیت اعلام گل دارد یا نه؟  در این خصوص، علی رغم اینکه تماشاگران فریادهای گل سر دهند، تنها داور وسط است که صلاحیت اعلام گل دارد"، بقیه فاقد ارزش اند".  پرینچک در پایان نامه اش خطاب به اعضای مجلس آلمان نوشت:
اجازه دشمنی علیه ترک ها را ندهید
دشمنی علیه ترک ها را تحریک نکنید.
جرم نفرت مرتکب نشوید.
بگذارید در آلمان دست در دست هم در هماهنگی و صلح زندگی کنیم.

-  بدنبال اعلام حکومت آلمان دایر بر سیاسی بودن شناسایی نسل کشی ارمنی و ارزش حقوقی نداشتن چنین شناسایی هایی، اینبار "دادگاه فدرال سویس" ( 9 سپتامبر 2016) با در نظر گرفتن حکم "دادگاه عالی حقوق بشر اروپا" ( 13 دسامبر. 2013 و 15 اکتبر 2015) که عالی ترین مرجع حقوقی اتحادیه اروپاست، حکم خود علیه دوغو پرینچک که نسل کشی ارمنی را انکار، و گفته بود "نسل کشی ارمنی یک دروغ امپریالیستی است" را، باطل کرد. روزنامه سویسی Neue  Zurcher Zeitung در این باره نوشت :  "دعوا از لحاظ حقوقی پایان یافته ، ولی بلحاظ سیاسی ادامه خواهد یافت" ( NZZ 8 سپتامبر 2016)  بدنبال این پیروزی حقوقی بزرگ ترکیه، دوغو پرینچک در یک گردهمایی مطبوعاتی در استامبول (23 سپتامبر 2016) اعلام کرد، "ما آزادی گفتن نسل کشی  وجود ندارد را بدست نیاوردیم، بلکه حکم نسل کشی ارمنی وجود ندارد را بدست آوردیم".
 (3)  این مقاله 4 روز قبل از کودتای آمریکایی فتح الله گولن (11 ژوئیه 2016) نوشته شده است.  با وجود گذشت 2 ماه از وقوع کودتا در ترکیه، برای روشنایی دادن به تغییر سیاست تدریجی حکومت ترکیه در رابطه با غرب، دینامیسم های این تغییر، و علل اقدام به کودتای آمریکا برای متوقف کردن تغییر سیاست خارجی و سمت گیری جدید ترکیه، اقدام به ترجمه این مقاله گردید.

لینک اصل مقاله:
 http://www.ulusalkanal.com.tr/gundem/dogu-perincek-yazdi-kemalist-devrime-teslim-olmak-bir-21-yuzyil-yasasidir-h111040.html





No comments: