May 26, 2020
بگذار شرم ملی، دستمایه همبستگی باشد!
بهزاد کریمی
با گذشت دو هفته از فاجعه تکان دهنده
در مرز ایران و افغانستان و رو شدن مستندات بسیار از چند و چون فاجعه، هنوز هم
جمهوری اسلامی حاضر نیست مسئولیت ارتکاب جنایت توسط مرزبانان خود را بپذیرد.
سخنگوی وزارت خارجه با بیشرمی تمام نه تنها این توطئه منجر به مرگ از سوی
ماموران حکومتی را منکر شده که حتی وقوع فاجعه در خاک ایران را انکار میکند.
نخستین واکنش این حکومت در قبال هر رویدادی که دستی در آن دارد، حاشای واقعیت و
حقیقت بوده و هست. انکار، تقیه و توجیه از ارکان رفتاری جمهوری اسلامی است که
پایورانش با آن بار آمده و میآیند.
چه استنادی محکمتر از این که تا
همینجا غواصها از درون رودخانه مرزی هریرود دوازده جسد بیرون کشیدهاند؟
May 16, 2020
در حاشیه ی اعدام فیسبوکی من توسط آقای مهران بهاری
س. سیداوالی
اندر لجن مالی رهبر حکومت ملی آذربایجان سید جعفر پیشه وری!...
چند روز قبل نوشته ی منصفانه و فاضلانه ی «بیست چهار آوریل و چراغی که به خانه هم رواست» را به قلم آقای محمد بابائی در فیسبوک خواندم.
چند روز قبل نوشته ی منصفانه و فاضلانه ی «بیست چهار آوریل و چراغی که به خانه هم رواست» را به قلم آقای محمد بابائی در فیسبوک خواندم.
همچون بیشتر نوشته های آقای بابائی، از خواندن این نوشته هم
لذت بردم و من نیز همراه با تعداد زیادی از فعالین ملی آذربایجانی و ترک در بحثی
که آقای بابائی شروع کرده بود، شرکت کرده و کامنتی نوشتم.
در میان کامنت گذاران متعدد که مسئله را از جنبه های مختلفی
بررسی کرده بودند، دو سه کامنت نیز به قلم آقای مهران بهاری توجهم را جلب کرد.
چهاردهمین شماره "آوای تبعید" منتشر شد.
اسد سیف
"تبعیدی فقط آن کس نیست که از زادبوم خویش تارانده شده
باشد. تبعیدی میتواند از زبان، فرهنگ و هویتِ خویش نیز تبعید گردد. آنکس که شعر،
داستان، هنر، فکر و اندیشهاش در کشور خودی امکان چاپ و نشر نداشته باشد، نیز
تبعیدی است. این نشریه میکوشد تا زبان تبعیدیان باشد. تبعید را نه به مرزهای
جغرافیایی، و تعریف کلاسیک آن، بلکه در انطباق با جهان معاصر میشناسد."
چهاردهمین شماره "آوای تبعید" با مطالبی متنوع در
ادبیات و فرهنگ منتشر شد. بخشی از این شماره ویژهنامهای است از اعضای
"کارگاه شعر و قصه فرانکفورت"، یکی از دیرپاترین گروه فرهنگی ایرانیان
در جهانِ تبعید.
در این شماره همچنین نوزده طرح دیجیتالی از پرستو فرهر به نمایش گذاشته
است.
چهاردهمین شماره "آوای تبعید" را میتوانید در این آدرس؛
این بار تاراج بورس کلید خورده است
محمد حسین یحیایی
یکی از ویژگی های جمهوری اسلامی و رژیم ولایت در همه دوران این بوده است که
خود را پر رمز و راز نشان دهد، بازی های ساده سیاسی و اقتصادی را پیچیده کند و
زمینه دزدی های جدید را فراهم آورد، تا عملکرد پیشین ( فساد گسترده، مالباختگی
توده های مردم، رشد منفی اقتصاد، ورشکستگی بانک ها و موسسات مالی، افزایش سود بری
رانتیر های اطلاعاتی و... ) در ناتوانی و مدیریت جامعه به فراموشی سپرده شود.
روحانی که خود را حقوقدان و دولت خود را « دولت اعتدال و امید » نام نهاده بود
به دفعات تیم اقتصادی خود را عوض کرد و در نهایت خود وارد میدان شد تا با
دروغپردازی های « گوبلز »، ( وزیر اطلاعات هیتلر ) گونه به فریب مردم ساده لوح
ادامه دهد که آخرین نمایش آن در بازار بورس به اجرا درآمد.
درفهم اردشیر زاهدی
احمد رحیمی
مصاحبه اخیر آقای اردشیر زاهدی با بی بی سی
فارسی زبان در این شرایط کرونایی که تمام نوشتههای مطبوعات را به خود اختصاص داده
است فرصتی فراهم کرد تا در مورد آن مصاحبه که در سایتهای فارسی زبان جنجالی خوانده
شده است نظراتی گوناگون، و عموماً منفی ابراز شود.
در محافل طرفدار حکومت اسلامی این اظهارات با
لبخند رضایت توأم با تمسخر روبرو شده است.
May 1, 2020
گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر و دوازدهم اردیبهشت روز معلم
بیانیه مشترک
سندیکای کارگران شرکت واحد،
تشکلهای مستقل معلمان، تشکلهای مستقل کارگران و بازنشستگان
امسال در حالی به استقبال
روز همبستگی جهانی کارگر و روز معلم میرویم که شرایط معیشتی کارگران، معلمان،
بازنشستگان و سایر حقوقبگیران و نیروی کار نسبت به سال گذشته بسیار سختتر و
بحرانیتر شده است. پیامدهای ویرانگر و خانمانبرانداز سیاستهای چند دهه دولتها؛
تعدیل اقتصادی، خصوصیسازی و تعطیلی واحدهای تولیدی و خدماتی، خصوصی کردن بیشازپیش
آموزش و بهداشت عمومی هرروز بیش از گذشته خود را نشان میدهد. سیاستهایی که فراتر
از دولتها، سیاست کل حاکمیت است و جناحهای سیاسی بر روی آن اتفاقنظر دارند.
سیصدگل سرخ، و تنها یک، گل نصرانی؟
ممدعلی
دوستی
نوشتهی کوتاهی را که از دوست دیگرش دریافت کرده بود، به خاطر رابطهی آن نوشته با شهرمان تبریز، و تاریخش، باپست الکترونیکی
برایم ارسال کرده بود که من هم از مضمون آن بهرهمند شوم.
در آن نوشتهی کوتاه، همشهری ناشناسم، منقلب شدن وهیجان خود را از دیدن تصویر یک پرستار بیمارستانی در ایران بیان داشته بود که
در یکی از این وسایط مدرن ارتباطی اینستا و فیس و تویت ... - و من محروم از آنها - مشاهده کرده بود با قطعه شعر « ما گر ز سر بریده می ترسیدیم : در محفل
عاشقان نمیرقصیدیم» نوشته بر روپوش خانم پرستار که، برخلاف مرسوم اروپا روپوش خود
را مانند پالتو معمولی یعنی بسته از جلو پوشیده بود و بنا براین نوشتن شعر بر روی آن ممکن بود.
جهش تولید به هر قیمت یا بازار مکاره در هر فرصت
محمد حسین یحیایی
بعد از پنهانکاری های نخست برای گرم کردن نمایش سرد و بی رمق 22 بهمن و 2
اسفند، نوبت به نوروز و پیام های تکراری خامنه ای رسید که سال هاست اول فروردین در
صدا و سیما و سپس در مشهد به زبان می آورد و کسی هم آن جدی نمی گیرد زیرا با انشای
خوب و محتوای بد و گنگ تهیه می شود و نگارنده متن هر ساله نامی بر آن سال می نهد
که بیشتر شعار های اقتصادی است، در این راستا امسال هم « جهش تولید » نام گذاری شد
تا برخی برای نشان دادن تملق و چابلوسی خود به رهبر آن را در هر محفلی تکرار کند و
از رانت آن بهره ببرد، برخی دیگر کیسه ای بدوزد تا از فرصت پیش آمده آن را پر کند
و زمینه فرار خود را به خارج فراهم آورد،