داستان کسانی که از درون گروهها و سازمانهای مترقی و «چپ» و اوپوزیسیون به دستگاههای پلیسی حکومتهای ایران اطلاعات میدادند، چه کسانی که در این گروهها نفوذ کردهبودند، چه آنهایی که جبهه عوض کردند، و چه آنهایی که پس از دستگیری داوطلبانه یا اغلب زیر شکنجه هر چه میدانستند گفتند، تازگی ندارد. اما از همان سالهای دور تا امروز هویت بسیاری از آن افراد هنوز ناشناخته ماندهاست.
به تازگی کتاب «چپ در ایران به روایت اسناد ساواک – کادرهای حزب توده» را در جستوجوی اسناد مربوط به کسی ورق میزدم که به این جمله برخوردم: «[غلامحسن قائمپناه] هنگام انتخابات کمیته حزب در شهر مسکو در سال ۱۹۶۵ به عنوان عضو کمیته انتخاب شد و به اتفاق بنده دو نفری کار میکردیم. در آن موقع چنانچه عرض شد کمیتهای بود شامل سه نفر که یکی انتصابی بود و از اعضای کمیته مرکزی تعیین میشد که محمود بقراطی بود و دو نفر انتخابی که او و من بودیم.»[۱، ۳۰۴]
عجب! کیست این اولشخص ثالث که دارد اطلاعات مفصلی میدهد، رفقایش را لو میدهد، و دربارهی قائمپناه «تکنویسی» میکند، اما هویتش ناشناخته است؟ بالای سند نوشته شده «از: انگور».