سوتلانا آلکسیهویچ برنده نوبل ادبیات سال 2015 برگردان: شیوا فرهمند راد
از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)»
[ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم]
تامارا پارخیموویچ، هفتساله، اکنون منشی و ماشیننویس
تمام جنگ به مادرم فکر میکردم. او یکی از همان اولین روزها از دستم رفت...
ما خوابیدهبودیم که اردوگاه پیشاهنگی ما را بمباران کردند. از چادرها بیرون
پریدهبودیم، اینطرف و آنطرف میدویدیم و جیغ میزدیم: «مامان! مامان!» یک خانم
معلم شانههای مرا گرفت و تکانم داد که آرام بگیرم، اما من جیغ میزدم: «مامان!
مامان من کجاست؟» تا اینکه او بغلم کرد و گفت: «من مامانتم».