وسوسهی سؤال
برای مفتون امینی، شاعر حکمت سینه
اسبی کنار پنجره در پشت برگهای رنگبهرنگ ایستادهاست
پشت کشیدهاش قوسیست در زیر ِ جادوی ِ قامت زیبایی: تو
از آسمان آفتابیرنگ پاییزی رؤیا و آرزو با هم میریزد
این خاطرهست؟ خاطرهی عشق است؟ این چیست؟
فریاد من از سرسرای برگ و ترعهی توفان فصل، سوی خودم بر میگردد
یک لحظه صبر کن
من دستمال پیشم نیست
با پشت دستم، با آستینم، سیلاب اشک را که ستردم
و چشمهای سرخم را در جیب پلکهای خیسم که پنهان کردم
و چوب خشک بُغض ِ گلو را، که راه نفس را بریدهاست، فرو دادم، خواهم رفت
وقتی که بعدها در زیر بار سنگ سپیدی خوابیدهام
چون روح ِ وسوسه در یک نسیم سوی تو خواهم آمد
آنجا کنار پنجره خواهم ماند
با شور و شوق داغ ِ تماشا
و این سؤال:
اکنون در آن اتاق کوچک تنها که ماه را در خویش ِ خویش نهان کردهاست | مثال زنی که زیبایی ِ
برای مفتون امینی، شاعر حکمت سینه
اسبی کنار پنجره در پشت برگهای رنگبهرنگ ایستادهاست
پشت کشیدهاش قوسیست در زیر ِ جادوی ِ قامت زیبایی: تو
از آسمان آفتابیرنگ پاییزی رؤیا و آرزو با هم میریزد
این خاطرهست؟ خاطرهی عشق است؟ این چیست؟
فریاد من از سرسرای برگ و ترعهی توفان فصل، سوی خودم بر میگردد
یک لحظه صبر کن
من دستمال پیشم نیست
با پشت دستم، با آستینم، سیلاب اشک را که ستردم
و چشمهای سرخم را در جیب پلکهای خیسم که پنهان کردم
و چوب خشک بُغض ِ گلو را، که راه نفس را بریدهاست، فرو دادم، خواهم رفت
وقتی که بعدها در زیر بار سنگ سپیدی خوابیدهام
چون روح ِ وسوسه در یک نسیم سوی تو خواهم آمد
آنجا کنار پنجره خواهم ماند
با شور و شوق داغ ِ تماشا
و این سؤال:
اکنون در آن اتاق کوچک تنها که ماه را در خویش ِ خویش نهان کردهاست | مثال زنی که زیبایی ِ
گذشتهی خود را |، شبها چه میکنی؟
و پاسخم را هم – من مطمئنم – خواهم گرفت
زیرا سؤالهای ِ پس از مردن هرگز بلاجواب نمیماند
69/9/16 – تهران
زن – شَمَن
سوار پرنده شدن وَ
از ستاره فرود آمدن وَ
در درخت فرو رفتن
رسیدن به
تَه
به تَه ِ آفتاب وَ
بازگشتن به
پشت ِ پرنده وَ زن – شَمَن
69/8/21 - تهران
زیرا سؤالهای ِ پس از مردن هرگز بلاجواب نمیماند
69/9/16 – تهران
زن – شَمَن
سوار پرنده شدن وَ
از ستاره فرود آمدن وَ
در درخت فرو رفتن
رسیدن به
تَه
به تَه ِ آفتاب وَ
بازگشتن به
پشت ِ پرنده وَ زن – شَمَن
69/8/21 - تهران
No comments:
Post a Comment