Oct 3, 2023

شیر زن ملت آذربایجان با جهان وداع کرد

علی اردم کؤز - ترجمه : علی قره جه لو


دوستانش میراث به جا مانده از  قنیره پاشایوا نماینده  مجلس آذربایجان را با این جمله توصیف کردند: "او امید داد"، "وطن پرست"، "شیر"، "زن نمونه ترک"، "خستگی ناپذیر
"...

 

پیکر، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ملی آذربایجان در دومین "فخری خیاوان"  {قبرستان ویژه} باکو به خاک سپرده شد.  نماز میت پاشایوا که بر اثر بیماری جان خود را از دست داد، در "مسجد حیدر" در باکو،  پایتخت آذربایجان اقامه شد. 

علاوه بر خانواده و نزدیکان پاشایوا، بسیاری از نمایندگان پارلمان و هزاران نفر در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند.  پس از اقامه نماز، جسد پاشایوا در قبرستان دولتی دوم "فخری خیاوان" به خاک سپرده شدپاشایوا که در 24 سپتامبر با تشخیص بیماری هیپوتونیک با منشأ نامشخص در بیمارستانی در باکو پایتخت آذربایجان بستری شده بود و در مراقبت های ویژه تحت درمان قرار داشت، روز گذشته مبارزه برای زندگی خود را از دست داد.

 

دوستانش از پاشایوا گفتند که زندگی پر از مبارزه برای میهن و جهان ترک داشت.

 

  •  احمد شاعیراوغلو، روزنامه‌نگار و  تحلیلگر سیاسی آذربایجان:

یکی از نام‌های مهم نه تنها آذربایجان، بلکه ترکیه، کل جهان ترک و جغرافیای ترکی - اسلامی بود.  او یک نماینده میهن پرست مجلس بود که نه تنها برای رای دهندگان خود، بلکه برای همه شهروندان آذربایجانی و کل جهان ترک، کارهای جدی سیاسی، فرهنگی و علمی انجام داد.  من خیلی واضح می گویم؛ امثال او در آذربایجان کم است.  مردم به قنیره خانم  به چشم امید می نگریستند.  زمانی که با مشکلی روبرو بودیم به امید رفع مشکل پیش او می رفتیم.  در مجمع پارلمانی شورای اروپا در فرانسه همراه او بودیم.  در میان نمایندگان پارلمان اروپا، دیدم که چگونه از حقوق آذربایجان، ترکیه، جمهوری ترک قبرس شمالی، چقدر فداکارانه از ملت ترک دفاع کرد.  او خود "آسنا" *ی جهان ترک بود.  او برای ما یک انسان نمونه بود.  ما از او یاد گرفتیم که چگونه از آذربایجان و قره باغ به ویژه در عرصه بین المللی دفاع کنیم. انسان هایی مانند اوآسان تربیت نمی شوند.   ما هم می خواهیم مثل او باشیم.  همانطور که می گویند، شیر نر و ماده ندارد و قنیره خانم کسی بود که واقعاً این ضرب المثل را اثبات می کرد.  او واقعاً زنی مثل شیر بود.   روحش شاد.  یاد او همیشه در قلب ما زنده خواهد بود.

  •  شعله پرینچک عضو کمیته مرکزی حزب میهن - ترکیه

من و قنیره پاشایوا در اولین دیدارمان به گرمی هم دیگر را در آغوش گرفتیم... ریشه های هزار ساله احساسات دوستی و برادری با هم آمیخته بود.  در برنامه های من در "کانال ملی" {{Ulusal Kanal شرکت می کرد.  یک بار با همراه خواهرش کماله پاشایوا آمد.   دوران "ارگنه کون" و FETÖ و روز های سخت مبارزه بود.  کدام سختی ها می توانست ما را دلسرد کدند؟   نمی دانم آیا این او بود که ما را یک وجود ساخت؟  دو دولت، یک ملت.  زن ترک آذربایجان عزیز.  خستگی ناپذیر.  از کشوری به کشور دیگر می رفت، سخنرانی ها می کرد و کنفرانس ها می داد.  هرگز  ندیدم که لبخند از روی صورتش ناپدید شود.   دست روستایی و شهری را صمیمانه و با گرمی می فشارد.  انگار که یکی از آنهاست، غیر تصنعی و بی ادعا.   تنها تسلی ما این است که قره باغ آزاد شده را دید.  خواهر عزیزم،  دیگر نگران نباش. از امانت ات محافظت خواهیم کرد.

  •  عاقل علی اصغر، عضو هیئت مدیره شورای مطبوعات آذربایجان:

مرگ قنیره پاشایوا نه تنها برای آذربایجان بلکه برای کل جهان ترکیه یک ضایعه است.   زندگی خود را وقف شناساندن واقعیت های آذربایجان به جهان و وحدت ترک ها کرد.  مرگ نابهنگام اش زخمی جانکاه بر دل هر یک از ما بود.  در آذربایجان ضرب المثلی هست:  "انسانی است که از خانه می رود، انسانی است که دست می رود".  قنیره خانم هم، از دست رفت.  انسانی با استعدادهای گوناگون بود.  پزشک بود، روزنامه نگاری کرده بود، و یک نماینده خوب مجلس بود.  قنیره خانم در جوانی ما یک بت روزنامه نگاری بود.  مصاحبه های او با حیدر علی اف، رئیس جمهور وقت، زبانزد خاص و عام بود.  او در دوران نمایندگی مجلس شبانه روز کار می کرد.  شهروندان نه تنها از حوزه انتخابیه خود، بلکه از مناطق دیگر آذربایجان نیز با مشکلات خود به او مراجعه می کردند و درخواست کمک می کردند.   بزرگترین آرزویش رسیدن به قره باغ بود.  برای دیدن روزی بود که قره باغ از اشغال آزاد شود.  بله، او دید که قره باغ از اشغال آزاد شده است، همه ما از این بابت خوشحالیم، اما متأسفانه بدون اینکه پرچم آذربایجان را در خانکندی به اهتزاز درآورد، با ما وداع کرد.

قنیره پاشایوا نماد مبارزه بود.  این نشانه هویت دست نخورده زنان ترک است.  او خود را وقف ملت، دولت، و جهان ترک کرد، بنابراین زندگی خود را نداشت.
بار دیگر برای قنیره خانم عزیز، آرزوی رحمت الهی کرده ، و ملت مان و جهان ترک تسلیت می گویم

 استاد دانشگاه مسکو، دکتر محمد پرینچک:

همراه قنیره پاشایوا نه تنها در ترکیه و آذربایجان، بلکه در شهرهای مختلف جهان کنفرانس برگزار کردیم و دروغ نسل کشی ارمنی، و حقایق قره باغ و خوجالی را توضیح دادیم.  او انسانی مطلع، به دور از هیاهو، شجاع، متواضع و صمیمی بود.  اکنون، ما را زمانی ترک کرده است که ما باید از همه خوشحالتر می بودیم.  دوستی و همراهی ما جاودانه خواهد ماند و جهان ترک خدمات او را فراموش نخواهد کرد.

 

  •  عصمت اوزچلیک، مدیر مسئول روزنامه  آیدینلیک در  آنکارا:

قنیره پاشایوا در جوانی بدرود حیات گفت.  اندکی قبل از مرگ او با هم در یک برنامه تلویزیونی شرکت کردیم.  در مورد آخرین تحولات قره باغ صحبت کردیم.  می گفت کمی ناراحت است، ولی، وقتی آخرین تحولات قره باغ را توضیح می داد، چشمانش می درخشید.  بسیار خوشحال بود که این چند دهه اشغال به طور کامل پایان یافته است .  یکی از بزرگترین آرزوهایش به حقیقت پیوست. از زنان پیشروآذربایجان بود.  تعریف او از خود به عنوان "دختر آتاتورک" بیانگر مبارزه او علیه امپریالیسم بود.

او زندگی مثال زدنی برای زنان و جوانان آذربایجانی داشت.  دهها هزار زن و جوانی که آرزوی تبدیل شدن به قنیره پاشایوا را دارند... تسلیت به همه آذربایجان...

 

"عشق چیز دیگری است"

  • یعقوب اصلان، مدیر اخبار کانال ملی در آنکارا:
  •  

عشق یک معما است،
عشق باد به آنهایی که بتوانند حل کنند!
کتابی است مقدس ،
عشق باد به آنهایی که بتوانند، بنویسند!
عشق گذشتن از "من" است،
عشق باد به آنهایی که بتوانند بگذرند!
عشق "آن" بودن است،
عشق باد به آن که بتواند!

 

مبارزه، ایثار، فداییگری، آگاهی از وظیفه... می توان ده ها صفتی را که قنیره پاشایوا برای گفتن دارد، فهرست کرد.  قنیره پاشایوایی که من می شناختم، انسانی بود که خدا برای عشق آفریده بود.  سطرهای بالا از دفتر شعر "عشق دیگر است" می  باشد، که به من هدیه داده بود.  او بانوی پیشگام آذربایجان معاصر بود که هر آنچه را که به آن باور داشت با عشق پذیرفت، و از گفتن ناگفتنی ها ابایی نداشت.  او می گفت: من دختر آتاتورک هستم. او توانست دنیای ترک را در زندگی ۴۸ ساله خود بگنجاند. علم و حقیقت را راهنمای خود قرار داد.  او یک زندگی مثال زدنی برای جوانان ترک به یادگار گذاشت.  آخرین ملاقات حضوری ما در باکو در زمان جنگ میهنی آذربایجان بود.  او به من نشان داد که چگونه یک روشنفکر شانه به شانه ارتش مبارز، می جنگد.  با وجود اینکه داغ ترین روزهای جنگ را تجربه می کردیم، او در اندیشه ایجاد خط مبارزه جدید و چگونگی سازماندهی عرصه های جدید مبارزه در مرحله بعدی بود.  امانتی را که 48 سال بر دوش کشید،  تا آزادی قره باغ  به زمین نگذاشت!

قنیره پاشایوا با عجل هم با شایستگی مبارزه کرد...

 

توضیحات مترجم:

 

 * قنیره پاشایوا و مهمت پرینچک در بسیاری از کشورها کنفرانس هایی با عنوان "ادعاها و حقایق نسل کشی ارمنی" برگزار کردند. 

*  بخاطر می آورم  که در اکتبر سال  2009  همراه  زنده یاد دکتر براهنی و تعدادی از دوستان به جمهوری آذربایجان سفر کرده بودیم.  قنیره پاشایوا را اولین بار در رستورانی که دعوت شده بودیم، دیدم.  شب دیر وقت بود، با وجود مشغله زیاد برای دیدن دکتر براهنی آمده بود.   بلافاصله متوجه، نشاط و انرژی پایان ناپذیرش که در واقع بخشی از شخصیت اش بود، می شدی.  با بذله گویی های دکتر براهنی قهقهه می زد.  بنظرم، ابتدا تصور می کرد، دکتر براهنی انسانی جدی و رسمی است.  ولی، همان دقایق اول دیدار، تصور او فروریخت، انگار که سالها همدیگر را می شناسند.  چرا که هر دوی آنها از یک خمیر مایه بودند، یاد هر دو گرامی، و راه شان پر رهرو باد.

*  آسنا { Asena }، کلمه ای ترکی به معنای رنگ آبی است که سمبل ترک بودن است.  در اساطیر ترک، گرگ ماده ای است که ترک ها را از اسارت نجات و به آزادی هدایت کرد.

 

*  لینک اصل مقاله  https://www.aydinlik.com.tr/haber/turk-milletinin-asenasi-hayatini-kaybetti- 421983



No comments: