Nov 25, 2019

ترکیه، و پیامدهای عملیات چشمه صلح

علی قره جه لو

تی یری میسان، تحلیل گر سیاسی فرانسوی، که در دمشق زندگی می کند، در سایت "ولتر" مقاله ای منتشر، و "عملیات چشمه صلح" را از دیدگاه سوریه،  بررسی کرده است.  میسان می نویسد:
"جامعه جهانی هر قدر هم از مداخله ترکیه در شمال سوریه ابراز نگرانی کرده باشد، این عملیات را در نهان، بعنوان تنها راه تاسیس صلح در منطقه، مورد تقدیر قرار می دهد".   
در واقع، هر قدر روسیه، چین، ایران، سوریه، عراق، ناخشنودی خود از این عملیات را ابراز کرده باشند، در واقعیت از آن حمایت کردند.
 چنانکه، روسیه و چین در شورای امنیت، عملا حمایت خود را نشان دادند، و سوریه، ایران، عراق، لبنان .... و کشورهایی که در هدف آمریکا قرار دارند نیز، از آن حمایت کردند.  در عین حال، توافق 13  ماده ای بین آمریکا و ترکیه نیز، دستاورد مهمی برای ترکیه محسوب می شود، زیرا از منظر ترکیه، بدون گسترش جنگ، طولانی شدن پاکسازی ترور از مرزهای ترکیه، و هزینه کمتر، آمریکا مجبور شد تا عمق 32 کیلومتر و طول  444 کیلومتر از جنوب مرزهای ترکیه  عقب نشینی کند.  مسلما، بدون انجام عملیات چشمه صلح، این امر ممکن نبود.
میسان می نویسد:  "اردوغان و آکپ در سال 2011 در چارچوب استراتژی روی کار آوردن اخوان المسلمین در سوریه، با آمریکا/ اسرائیل همکاری کردند.  ولی با کنار گذاشته شدن احمد داوداوغلو (وزیرخارجه وقت) بعنوان معمار این سیاست، و سپس، ترک رؤیای روی کار آوردن اخوان المسلمین در سوریه، به تدریج، آغاز به ترجیح ملی گرایی به اسلام گرایی در {سیاست خارجی} کرد".  (1)
در اصل، واقعیات منطقه و صف بندی قدرت های جهانی، و منطقه ای در مقابل هم در بحران سوریه، حکومت ترکیه را مجبور به تجدید نظر در مورد استراتری سابق کرد، که به بن بست رسیده بود.
اهمیت عملیات چشمه صلح
ترکیه با استفاده از حقوق خود، که ناشی از "مشروعیت حق دفاع از حاکمیت" کشورهاست، و این حق، چه در حقوق و قوانین بین المللی، و چه در منشور سازمان ملل، تصریح شده است، عملیات چشمه صلح در شرق رود فرات را آغاز کرد.  عملیات چشمه صلح نه تنها بلحاظ آینده ترکیه، بلکه از لحاظ سرنوشت منطقه نیز، دارای نتایج بسیار مهمی است.  زیرا، گامی حیاتی در جلوگیری از جنگ های بزرگ در منطقه محسوب می شود.  شمال سوریه سالهاست که تحت اشغال امپریالیسم آمریکا و بازیچه های آن، پ ک ک / پ ی د، و سازمانها وهابی / سلفی است که مورد حمایت اروپا / اسرائیل/ عربستان قرار دارند.  عملیات چشمه صلح، استراتژی امپریالیست ها در منطقه را که در اساس ایجاد "کردستان بزرگ" است، بهم زد.
ایجاد کردستان بزرگ، که در ماهیت خود دست گذاشتن روی منابع انرژی خاورمیانه است، استراتژی منطقه ای آمریکاست.  آمریکا برای رسیدن به هدف خود، چندین دهه است که یا  با مداخله مستقم نظامی (2003 - 1991)  و یا دامن زدن به اختلافات قومی، مذهبی، دینی، ایجاد بی ثباتی سیاسی - اجتماعی از طریق تحریم و دامن زدن به بحران اقتصادی، بمب گذاری، و حملات تروریستی ...  سیاست تضعیف، و زمینه سازی برای تکه پاره کردن کشورهای خاورمیانه را دنبال می کند.  زیرا، بدون تجزیه چهار کشور خاورمیانه تحقق کردستان بزرگ عملا ممکن نیست.  در عین حال امتداد کردستان بزرگ به دریای مدیترانه (کریدور "کرد" در شمال سوریه)  خدمت بزرگی به آمریکا در دست گذاشتن روی منابع انرژی تازه کشف شده ی شرق مدیترانه  خواهد کرد.  علاوه برآن،  کردستان بزرگ، متحد مهمی برای اسرائیل بوده و نقش سیاهی لشگر آنرا در منطقه بعهده خواهد گرفت و "سازمان های کردی" در جهت منافع آمریکا/ اسرائیل در مناطق "بحرانی" در خاورمیانه بخدمت گرفته خواهند شد.  همچنانکه سازمانهای سلفی/ وهابی/ داعش تاکنون همین وظیفه را در خدمت استراتژی آمریکا بازی کرده اند.  (2)
آمریکا، داعش و سازمان های سلفی/ وهابی
صف بندی کشورها و نیروها در بحران سوریه را  تنها در سایه واقعیت های فوق می شود ارزیابی کرد.  از این رو، شعارهایی که امروز در رابطه متوقف کردن عملیات چشمه صلح داده می شود، همه، سرپوشی برای فریب افکار عمومی جهان و مشروع جلوه دادن دخالت های امپریالیستی است که بیش از هشت سال تلاش می کنند که  سوریه را تحت نامهای فریبنده ی  چون "فدراسیون دموکراتیک" ... تجزیه کنند، و در عین حال، مشغول غارت و چپاول منابع ملی سوریه هستند.   امروز، علی رغم عقب نشینی از شمال سوریه، آمریکا به اشغال بخش بزرگی از خاک سوریه و غارت منابع نفت آن در جنوب شرق و منطقه "دیرالزور" ادامه می دهد.  ترامپ رسما اعلام می کند که "امنیت منابع نفت را تضمین کردیم"  و  به سازمانهای کردی  پ ک ک / پ ی د  (PKK/PYD) نیز، وظیفه حفاظت مناطق نفتی را به نام آمریکا داده اند.  البته، ناگفته پیداست که بهانه چسبیدن به مناطق نفتی سوریه  نیز، "جلوگیری از سازمان یابی و بازگشت دوباره داعش" است!
و این در حالی است که، اساس حملات تروریستی، و کشورگشایی های داعش در سراسر منطقه، و سوریه را آمریکا گذاشته است.  بین سالهای  2013 - 2011 آمریکا با نام رمزی "عملیات الوار چنار" (Operation Timber Sycamore) مرکزی در اردن برپا کرد.  "جنگجویان" خارجی در این مرکز آموزش دیده و روانه سوریه می شدند.  بعدها به این "جنگجویان"، تروریست هایی از عراق، چین (اویغور - ترکستان شرقی)، افغانستان، چچن، لیبی که همگی اعضای القاعده و داعش بودند، اضافه شدند.  یعنی پروژه ی دیگری با نام رمز "پروژه کندوی خرمگس" به پروژه قبلی اضافه شد.  در نتیجه عملی شدن این پروژه ها در سوریه، صدها هزار نفر کشته شدند.  اوباما، هیلاری کلینتون، ناتانیاهو، جان مک کین، جان بولتون همگی آمرین و سازمان دهنده گان ای پروژه ها بودند.   این واقعیات از زبان عالیترین مقامات سیاسی- نظامی آمریکا در مقابل چشم جهانیان صریحا بیان شده است و احتیاجی به اثبات نیز ندارد.   داعش و سازمان های سلفی/ وهابی وظیفه هموار کردن، مشروع و انسانی جلوه دادن مداخله نظامی آمریکا در منطقه را بازی کردند، و زمانی که موعد استفاده شان به سر رسید، رهبرانشان یکی پس از دیگری با دست سازماندهندگان آن سر به نیست می شوند.   امروز "خیانت آمریکا به کردها" ورد زبان است، در حالی که آمریکا بیش از همه به داعش/ سازمانهای سلفی/ وهابی "خیانت" کرده است.  و این سرنوشت محتوم همه آنهایی است که  با پشت گرمی به وعده های امپریالیست ها مشغول یکه تازی در منطقه بوده، و بحق کینه و نفرت خلق های منطقه را نیز بجان خریده اند.  
عقب نشینی آمریکا از شمال سوریه، به معنای شکست پروژه های فوق است.  چنانکه می دانیم عملیات چشمه صلح با عکس العمل لفظی ترامپ روبرو شد، ولی خشم مخالفین ترامپ، یعنی جناح نئوکان هیئت حاکمه آمریکا، و همچنین شرکای اروپایی آنها در پیمان اتلانتیک را برانگیخت، چنانکه   عزل ترامپ از ریاست جمهوری را در دستور کار قرار دادند.
عقب نشینی آمریکا، و جنگ جناح های هیئت حاکمه در آمریکا و اروپا
برای آمریکا همه چیز روند معکوس دارد.  آمریکا در آسیا، اروپا، خاورمیانه، و در حیاط خلوت سابق خود، آمریکای لاتین، متحدین خود را یکی پس از دیگری از دست می دهد.  اروپا از آمریکا جدا می شود.  "تشکیل ارتش اروپا" در دستور کار اروپاست.  آلمان، مستقل از آمریکا حرکت می کند، و  روابط اروپا با روسیه و چین گسترده تر و نیرومند تر می شود.  ترامپ وقتی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، به سیاحت در کشورهای خاورمیانه رفت و صدها میلیارد دلار خراج از رژیم های طرفدار آمریکا جمع آوری کرد (حق الزحمه دفاع از امنیت آن رژیم ها)  ولی وقتی حوثی های یمن پالایشگاه های عربستان را هدف قرار دادند، کاریزمای آمریکا خط خورد.  اکنون، عرب ها می گویند صدها میلیارد دلار آنها برباد رفت.  در خیابان های کشورهای عربی، مردم، آمریکا را مسخره می کنند.  ترس و عدم اطمینان به آینده، به اسرائیل هم سرایت کرده است.  واقعیت افول امپراتوری آمریکا و متعاقب آن، عقب نشینی تدریجی در برخی از مناطق بحرانی جهان، در سخنان رهبران حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات آشکارا منعکس است.
سناتور "میچ مک کانل"  Mitch Mcconell رهبر اکثریت جمهوری خواه در سنای آمریکا طی مقاله ای که در روزنامه "واشنگتن پست" انتشار داده است، در این رابطه می نویسد: 
"این سیستم را ما تاسیس کردیم، ما آنرا سرپا نگه داشتیم، بیشتر از همه ما از آن بهره مند شدیم، رهبری جهان را ما بعهده گرفتیم، و دنیا را برای آمریکا جای بهتری کردیم".  مک کانل در عین حال اعتراف می کند:  "دنیای جدیدی تاسیس شد که به نفع ما نیست، این دنیا برای آمریکا یک کابوس استراتژیک است".  مک کانل، سپس از عقب نشینی آمریکا از سوریه انتقاد کرده و صریحا می گوید:  " آمریکا شکست خورد، اسد پیروز شد".  مک کانل در عین حال دچار خیالپردازی شده و می نویسد:  " به ترکیه، هم هویچ و هم چماق باید نشان داد.  در عین حال به نگرانی های امنیتی اش باید احترام گذاشت.  باید شرایط جدیدی ایجاد کرده  و سربازان آمریکایی را در منطقه مستقر کنیم، ترکیه را از روسیه دور، و دوباره به آغوش ناتو باز گردانیم.  با اسرائیل و اردن از نزدیک باید کار کنیم، فشار بین المللی علیه رژیم اسد را باید دو چندان کنیم".  (3)
سناتور دموکرات "کریس وان هولن"  Chris Van Hollen  با سناتور جمهوریخواه  "لیندسی گراهام"    Lindsey Graham که با "الهام احمد" بعنوان عالیترین نماینده سیاسی "کردهای" سوریه، در واشنگتن جلسه ای تشکیل داده بودند، در پایان جلسه اعلام کردند:  "بعد از ملاقات با الهام احمد، از وضعیت سوریه بیشتر از پیش نگرانیم.  گنگره آمریکا همین حالا باید، با هدف ادامه استقرار بیشتر سربازان آمریکایی در سوریه، ایجاد چتر دفاع هوایی برای آن منطقه، و اعمال تحریم علیه ترکیه تشکیل جلسه دهد".  وان هولن، در گردهمایی مطبوعاتی نیز گفت:  "باید قتل عام ها را متوقف، و از ظهور دوباره داعش، جلوگیری کنیم"!  (4)
سناتور گراهام نیز گفت:  " بیش از هر کسی ترکیه را محکوم می کنم، عملیات ترکیه مغلوبیت داعش را بخطر انداخته است".  او همچنین پیشنهاد کرد:  "نیروهای بین المللی باید بین "جنگجویان کرد" و ترکیه مستقر شوند، و یک منطقه غیر نظامی تاسیس کنند، و این جنگجویان با همکاری آمریکا در جنوب سوریه، از مناطق نفتی حفاظت کنند"!!  (5)
عقب نشینی نیروهای آمریکا از شمال سوریه توسط ترامپ، کشورهای اروپایی را، که خود را صاحب "ارزش ها و منافع" مشترک با آمریکا می دانند، تکان داده است.  تا جائی که این عمل ترامپ را درچارچوب "خیانت" به ارزش ها و منافع مشترک، نیز قرار دادند.  این موضوع که عقب نشینی آمریکا از "ائتلاف مبارزه علیه داعش" چه معنایی خواهد داشت در پایتخت های اروپا، و مرکز اتحادیه آتلانتیک شمالی (ناتو) در بروکسل مورد بحث قرار گرفت.  ولی خشم اروپا علیه ترامپ بزودی، جای خود را به خشم علیه اردوغان و ترکیه داد.  آمریکا که با دست زدن به مانورهای دیپلماتیک مدتها ترکیه را سردوانده بود، تا مانع عملیات شود، و یا  تا حد ممکن آنرا به تاخیر بیاندازد، سبب شده بود که کشورهای اروپایی امیدوار شوند که ترکیه دیگر قادر به آغاز عملیات در شمال سوریه نخواهد شد، و تاسیس پروژه کردستان سوریه، قدم به قدم پیشرفت و به نتیجه نهایی خواهد رسید.  ولی با آغاز عملیات، ترکیه زیر آتش حملات اروپا قرار گرفت. که در یک کلام  میتوان آنرا "خرابکاری روانی" Psychological Vandalism نامید
اروپا شاهد است که با عقب نشینی ترامپ از درگیری های بین المللی (برخلاف بوش، کلینتون، اوباما)  نظامی که آنها در جهان برای خود و منافع خود، تاسیس کرده بودند بسوی فروپاشی می رود.  عملیات چشمه صلح تنها یکی از نماد های این فروپاشی است.  ولی بزرگترین کابوس آنها، آشتی ترکیه با سوریه است.  زیرا در این صورت کارت  PKK/PYD تماما و برای همیشه از دست آنها گرفته خواهد شد، و رؤیای تاسیس حاکمیت ( از جنس شمال عراق) در سوریه پایان خواهد یافت.   از این رو آنها دوستی ترکیه - سوریه را "ضدیت با ناتو"، و تقویت "وحدت آسیا" می خوانند.  که البته خوانشی درست است.
بسیج رسانه های جهانی در شیطان جلوه دادن ترکیه، و تطهیر پیاده نظام آمریکا
گوشه ای از کمپین علیه عملیات چشمه صلح، که انعکاس خشم فروخورده، و در عین حال ترس نهان آنها از نتایج عملیات چشمه صلح است،  که گویای بسیاری از ناگفته ست.
"اشغال سوریه بوسیله ترکیه بلافاصله باید متوقف شود"!
"کردها قتل عام می شوند. ترک ها در یک روز 250 هزار کرد را مجبور به کوچ کردند"!
"ترکیه بیمارستان ها را بمباران می کند.  در مقابل دوربین ها غیر نظامیان را قتل عام می کند"!
"ترکیه داعشی ها را برای کشتن کردها آزاد می کند"!
"اردوغان با ترکیب جمعیتی سوریه بازی می کند، و قصد دارد شمال سوریه را تورکیزه کند"!
"ترکیه و متفقین اسلامی اش باید جنگ را بلافاصله متوقف کنند"!
"دولت قاتل ترکیه باید بلافاصله از ناتو اخراج شود"!
"حقوق بین الملل در سوریه زیر پا گذاشته می شود"!
سی بی سی (CBC)  بزرگترین رسانه سراسری کانادا هنگام گزارش عملیات چشمه صلح، در حالی که پرچم پ ی د را همراه پرچم کانادا در پشت گزارشگر به نمایش گذاشته بود، اعلام کرد:  "ترکیه به متحد مهم آمریکا علیه داعش حمله کرد"!  
چنانکه دیده می شود، ابزارهای جورج سورس، مبلغین روژووا، فعالین پان کرد، چپ نماهای طرفدار ناتو که در ته دل آرزوی پیروزی آمریکا و شکست ترکیه را دارند، همراه رسانه های رسمی، ارگانهای سیاسی، "فعالین حرفه ای"، "فعالین جامعه مدنی"  همه یک زبان با دروغ پردازی، کار را تا دشمنی با ترک ها ارتقاء دادند.  چنانکه در آلمان و فرانسه موسسات، و شهروندان ترک مورد حمله قرار گرفتند.
این جماعت، وقتی آمریکا و شرکای ائتلاف "ضد" داعش اش به عراق، لیبی و سوریه حمله می کردند، به این فکر نیافتادند که این کشورها هرکدام دارای حاکمیت اند!  و یا وقتی روشنفکران ترک مسئله پناهندگان سوری را مورد بحث و بررسی قرار دادند و در فکر چاره جویی به این معضل دست پخت آنها بودند، آنها را به "نژاد پرستی" متهم کردند.  یا، در حالی که ی - پ - ج  (YPG) زندانی های داعش در "تل ابیض" را آزاد کردند، (واقعیتی که با گزارشات متعدد تائید شد) تا با اشغالگران ترک بجنگند!  بازهم به تبلیغات "ترکیه جهادی ها را برای قتل عام کردها آزاد کردند" ادامه دادند.  البته این جماعت هیچوقت از قتل عام ها و پاکسازی قومی که پ - ک -ک/ پ - ی - د ، در سوریه و عراق مرتکب شدند کلمه ای بزبان نیاورده اند.  و اینکه با چه هدفی آمریکا/ فرانسه .. هزاران کامیون تریلر سلاح و تجهیزات نظامی از طریق حکومت بارزانی در اختیار آنها قرار دادند اصلا سخن نمی گویند!  این جماعت با آغاز عملیات ترکیه این بار در نقش حواریون صلح خواهان "توقف جنگ" شده و شعار "نه به جنگ" سر می دهند!  آشکار است که قصد آنها متوقف کردن جنگ علیه مثلث آمریکا/ اسرائیل/ پ- ک - ک/ پ- ی - د است، نه چیز دیگر.
مسئله در اینجا نه احساسات پوسیده صلح طلبی این جماعت، عدالت خواهی دروغین آنها، نه نگرانی شان از سرنوشت انسان ها، و نه مهم تر از همه سرنوشت خلق کرد است.  مسئله این است که اروپا و بیشتر از همه آلمان و فرانسه، نگران از دست دادن امکانات، منافع و "دستارودهای" خود هستند.  آنها نمی خواهند نقش خود در خاورمیانه را به  نفع نیروی رقیب، و نیروهای منطقه ای از دست بدهند.  نگرانی شان از سرنوشت کردها نیز مانند مبارزه علیه داعش شان دارای ماهیت یکسانی است.  آنها با زبان خود اعتراف می کنند:  "دنیایی که ساخته بودند از دست می دهند".  
اتحادیه آتلانتیک شمالی (ناتو) از کانون خود آمریکا، دو شقه می شود.  در آمریکا، طرفداران "جکسون" که پروژه خاورمیانه بزرگ را یکی از عوامل تضعیف آمریکا می دانند، با "نئوکان" ها که برای حاکمیت بر جهان به پروژه خاورمیانه بزرگ دل بسته اند، در افتاده اند.  به همین منوال، اروپا صحنه نبرد طرفداران آتلانتیک، با طرفداران اوروآسیاست.  عملیات چشمه صلح نشان داد که دنیا دیگر چند قطبی شده، و آمریکا دیگر قادر نیست مثل سابق به یکه تازی های خود در هر گوشه جهان ادامه دهد.  دنیای نوینی در حال تکوین است، که امکان مانور در هر زمینه ای برای کشورهای دیگر فراهم می کند.
عملیات چشمه صلح صف بندی نیروها در منطقه را نیز بشکل بی سابقه ای  شفاف تر ساخته است.  بدین معنی که، یا باید در کنار امپریالیست ها و پیاده نظام آن در منطقه پ ک  ک/ پ ی د بود، و یا علیه آنها از حق استقلال و حاکمیت کشورهای منطقه دفاع کرد.

توضیحات:
(1)   لینک اصل مقاله تحلیلی تی یر میسان،"اشغال روژاوا از طرف ترکیه" -  ترجمه ترکی - مراد اؤزدمیر
, Murat Özdemir Rojava,nin Türkiye Tarafından Işgali
 Thierry Meyssan - https://www.voltairenet.org/article207974.html
(2)  تی یر میسان در رابطه با استراتژی کردستان بزرگ آمریکا می نویسد:

"اگر به ارتباطات اروپائیها باور داشته باشیم، می توانیم فکر می کنیم که ترکهای بدجنس می خواهند کُردهای خوب را قتل عام کنند، که فاضلان اروپائی با وجود بی اعتنائی ایالات متحده، در صدد نجات آنان برآمده اند.  ولی هیچ یک از این چهار قدرت آن نقشی را که به آنها نسبت می دهند بازی نمی کنند.   ابتدا بایسته است که وضعیت رویدادهای کنونی را در زمینۀ عمومی « جنگ علیه سوریه » مشخص کنیم که فقط نبردی است در متن کلی « بازسازی خاورمیانۀ بزرگ» بگونه ای که جنگ سوریه فقط یکی از مراحل آن را تشکیل می دهد.  به مناسبت سوء قصد 11 سپتامبر 2001، وزیر دفاع ایالات متحدۀ آمریکا دونالد رامسفلدDonald Rumsfeld     و مدیر جدید او برای «تغییرات نیرو» دریاسالار آرتور سبرووسکی Arthure Cebrowski استراتژی پنتاگون را با سرمایه داری مالی تطبیق دادند.  تصمیم آنان بر این اساس بود که جهان را به دو منطقه تقسیم کنند:  یکی جهان اقتصاد جهانی و دیگری فقط در جایگاه ذخیرۀ مواد اولیه.  ارتش ایالات متحدۀ آمریکا مأموریت خواهد داشت که ساختارهای دولتی در این دومین بخش از جهان را حذف کند تا هیچ نیروئی نتواند در مقابل این تقسیم کار جدید پایداری کند.  ارتش ایالات متحدۀ آمریکا این طرح را ابتدا در «خاورمیانۀ بزرگ» به اجرا گذاشت.  پیش بینی شده بود که پس از افغانستان و عراق، جمهوری عرب سوریه در سال 2003 تخریب شود (Syrian accountability Act)، ولی رویدادهای مختلف، این عملیات را به سال 2011 موکول کرد.  طرح حمله با در نظر گرفتن تجربه استعمار بریتانیایی در این منطقه سازماندهی شده بود.  لندن توصیه کرده بود که دولت ها را کاملا از بین نبرند و دولت حداقلی در عراق باقی بگذارند و به همین گونه، دولت های دست نشانده را برای اداره زندگی روزمره مردم حفظ کنند".

میسان در رابطه با نقش سازمان های کردی در چارچوب استراتژی آمریکا نیز، می نویسد:
"در پایان جنگ سرد، حزب کارگران کردستان PKK که از این پس از سوی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی تأمین مالی نمی شد، به مکانی برای نفوذ سازمان سیا تبدیل شد و تحول یافت.  حزب کارگران کردستان نظریۀ مارکسیسم را رها کرد و به آنارشیسم روی آورد، و در عین حال از مبارزۀ علیه امپریالیسم صرفنظر کرد و کاملاً بر عکس، به خدمت ناتو درآمد. پیمان آتلانتیک به شکل گسترده از عملیات تروریستی کُردها {PKK} برای مهار حرکات رانشی ترکیه که یکی از اعضای خودش می باشد، استفاده کرد".
"کردهای یگان های مدافع خلق کرد YPG  شاخه سوری در حزب کارگران کردستان PKK سعی کردند به کمک نیروهای آمریکایی در روژاوا دولت نوینی بوجود بیاورند.  پنتاگون از آنها برای مهار جهاد طلبان در منطقه ای که به آنها اختصاص داده شده بود، استفاده کردند.  بین یگان های مدافع خلق کرد و داعش هرگز اختلاف خدا شناسانه یا ایدئولوژیک روی نداده است.  آنها فقط برای تقسیم منطقه روی ویرانه های عراق و سوریه با هم در رقابت بوده اند.  از سوی دیگر وقتی امارات داعش فروپاشید، یگان های مدافع خلق کرد به جهاد طلبان کمک کردند که با عبور از "کردستان" آنها به نیروهای القاعده در ادلب بپیوندند".
"کردهای عراقی طایفه بارزانی به سهم خودشان مستقیما با داعش در فتح عراق شرکت کردند.  به گفته حزب کارگران کردستان PKK  پسر رئیس، و فرمانده اطلاعاتی دولت اقلیم کرد عراق، منصور بارزانی در گرد همایی سری سازمان سیا در عمان 1 ژوئن 2014 شرکت داشت و این عملیات را طرح ریزی کرد".
لینک اصل مقاله تحلیلی تی یری میسان،  "تبار شناسی مسئله کرد" - بخش اول -  ترجمه ی فارسی - حمید محوی
(3)

(5)  از شگرد های رسانه ها و رهبران سیاسی آمریکا و اروپا  یکی هم این است که از  پیاده نظام خود مانندPKK/PYD  مدام،  با عنوان "کردها" و  یا "جنگجویان کرد" نام می برند.  تاکتیکی برای مشروع جلوه دادن پیاده نظام خود، و ایجاد اغتشاش فکری در نزد افکار عمومی جهان.  انگار که، مسئله، مسئله دشمنی ترک - کرد است، نه جنگ وکالتی آمریکا با دست ابزارهای خود PKK/PYD که بنام کردها به افکار عمومی جهان حقنه می شود!

علی قره جه لو 
20 نوامبر 2019

No comments: