Jan 1, 2023

روح فدائیان اسلام در کالبد...

محمد حسین یحیایی 

با آغاز دوران تنظیمات و مشروطه خواهی در دولت عثمانی و ممالک محروسه ایران افکار و اندیشه های غربی که بیشتر بر اساس سکولاریزم شکل گرفته بود به این منطقه سرازیر شد و از سوی برخی از روشنفکران مورد استقبال قرار گرفت. با فرو پاشی امپراتوری عثمانی و آمدن کشور های انگلستان، فرانسه و ایتالیا به مناطق عرب نشین در خاورمیانه و شمال آفریقا و گسترش نفوذ آنها که به تغییر فکر و اندیشه می انجامید، مسلمانان سنتی را به شدت آزرده می کرد تا جائیکه آنان با تحریک مردم به مقابله با هرگونه نوآوری در گسترش تکنیک در امور اداری و صنعتی، شیوه زندگی مردم و ساختار سیاسی می پرداختند.
در ایران طرفداران « شیخ فضل اله نوری » با مشروطه و مشروطه خواهی مخالفت می کردند و نگران بودند که نفوذ سیاسی و فرهنگی غرب به تعطیلی قوانین اسلامی خواهد انجامید و جایگاه روحانیت را در امور فرهنگی و قضائی تضعیف خواهد کرد. با همه این مخالفت ها مشروطه در ایران و دولت عثمانی پیش رفت و با فروپاشی عثمانی جمهوری لائیک در آنجا تاسیس شد ولی در ایران به جمهوریت نیانجامید و نظام شاهنشاهی همراه با استبداد پیش رفت. ولی در منطقه مشروعه خواهان به فعالیت های خود به صورت آشکار و پنهان ادامه دادند.

فروپاشی خلافت عثمانی و جایگزینی آن با دولت های استعماری اروپا خوشآیند مسلمانان منطقه نبود و آنان از گسترش فقر، تحقیر و نفوذ فرهنگی غرب که همراه با تبلیغ سکولاریزم بود رنج می بردند و تلاش می ورزیدند تا به آن پایان دهند، در این راستا به سازمان دهی می پرداختند ولی موفقیت چشمگیری بدست نمی آوردند همزمان شخصیت های تاثیر گذار هم به این مناطق رفت و آمد داشتند مانند « سید جمال اسدآبادی » که نخست خواسته های خود را با « مدحت پاشا » برای ایجاد پیوند در میان کشور های اسلامی برای بازسازی دولت اسلامی در میان گذاشت ولی با مخالفت روبرو شد و به پاریس رفت . به انتشار نشریه « عروه الوثقی » ( 1884 م ) پرداخت. سید جمال برای نزدیک کردن شیعه و سنی تلاش می کرد و حکومت عثمانی و قاجار را به شدت مورد انتقاد قرار می داد تا جائیکه « میرزا رضا کرمانی » را برای کشتن ناصرالدین شاه تشویق می کرد، میرزا رضا از شاگردان سید جمال بود، به ار رو با فرو پاشی عثمانی و خلاء حکومتی در منطقه بار دیگر مسلمانان سنتی به فکر بازسازی و سازماندهی مجدد افتادند و در شهر اسماعلیه مصر « حسن البناء » آموزگار مذهبی با تعدادی از همراهانش با دست آویز قراردادن فقر و بازگشت به آموزه های اسلامی برای نجات جامعه مسلمان با تاثیر پذیری از گفتار و آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی « اخوان الامسلمین » را تاسیس کرد. هدف اخوان امت سازی جهانی، حاکمیت اسلام با قوانین آن، برپایی عظمت اسلام، فقر زدایی و مبارزه با کشور های استعماری بود. حسن البناء برای جلب جوانان مسلمان اصولی را مطرح کرد که خوشآیند آنان باشد، از جمله تفسی علمی قرآن و پالایش آن از خرافات، اتحاد ملل اسلامی بر پایه و اساس قرآن و اسلام، ایجاد جامعه اسلامی بر اساس دوستی و عدالت، آزادی سازی جوامع اسلامی از استعمار و فرهنگ غربی و برقراری و حاکمیت قوانین اسلامی که جهان به آن نیاز مبرم دارد، همزمان شعار های تحریک کننده ای را هم مانند: خدا هدف ما، پیامبر الگوی ما، قرآن قانون ما، جهاد راه ما، مرگ در راه خدا والاترین آرزوی ماست و یگانه راه حل برای نجات و پیروزی اسلام است.

گفتار اخوان المسلمین بازتاب وسیعی در جهان عرب و مناطق اسلامی بویژه در بین جوانان یافت که بعد از فروپاشی عثمانی در پی هویت خود بودند و آن را در آموزه های اسلامی جستجو می کردند. در نتیجه جنبش اخوان تا اندونزی، سریلانکا و پاکستان پیش رفت و مورد استقبال قرار گرفت، در نتیجه برخی از ایران هم برای آشنایی با آن عازم مصر و مناطق دیگر شدند البته در بینش حسن البناء تقریب مذاهب یعنی نزدیک کردن شیعه و سنی پیش بینی شده بود که شاید تلاش سید جمال اسد آبادی در مدت 8 سال اقامت خود در مصر و گفتگوی طولانی با سران آن تاثیر گذار بوده است. در سال 1948 حسن البناء ترور شد و اختلافات درونی اخوان بالا گرفت « سید قطب » ( مرگ در سال 1966 م ) طرفدار اجرای کامل احکام اسلامی و تشکیل گروه های نظامی برای مبارزه بود و « محمد غزالی » ( مرگ در سال 1996 م ) هم مبارزه با امپریالیسم و انحر افات دینی را تبلیغ می کرد تا جائیکه خواهان خلافت اسلامی بود. رهبران اخوان « مرشد کل » نامیده می شدند. گسترش نفوذ آنها در نهایت به دو کشور عمده و مهم منطقه مانند ایران و ترکیه هم رسید تا جائیکه فدائیان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داد

فدائیان اسلام هرچند در اوائل دهه 20 خورشیدی تاسیس شد ولی ادامه دهنده راه شیخ فضل اله نوری بود و افرادی مانند « کاشانی » که نفوذ سیاسی هم داشت رابطه نزدیکی با اخوان و فدائیان اسلام برقرار کرده بود.سیاست فدائیان اسلام را « سید مجتبی نواب صفوی » پیش می برد که به درخواست سید قطب برای شرکت در نشست اخوان به اردن رفت و رابطه نزدیکی با اخوان برقرار کرد. هدف نواب اسلامیزه کردن جامعه با کاربرد زور و خشونت بود که بخش مهمی از آن بعد از برقراری جمهوری اسلامی به اجرا درامد. در برنامه فدائیان اسلام آمده بود: در ایران اسلامی باید احکام اسلامی اجرا شود، جای زن در خانه است نه در کوچه و بازار که باعث تحریک غرایز می شود، اداره مدارس دختران به وسیله زنان باید باشد، با مصرف مشروبات الکلی، دخانیات، تریاک و قمار میارزه شود، سینماها و تماشاخانه ها برچیده شود و عاملین آنها مجازات شوند، اگر جامعه به آنها نیاز داشته باشد تاریخ اسلام، ایران و مطالبی از این قبیل زیر نظر اساتید پاک و مسلمان به نمایش در آیند، رشوه، ارتشاء و ربا طبق دستور اسلام مجازات شوند، حقوق شرعیه تهیه و تبلیغ شود، دادگستری اسلامی دایر و روحانیت برای آن تربیت شوند، دانشگاه ها با روش صحیح با اجتهاد و استنباط به پایان برسد و بی نیاز از دانشگاه های آمریکا و اروپا شوند، در تمام ادارات مساجدی بنا شود تا نماز جماعت اقامه شود و در مراکز مهم پرچم سبز اسلامی بر افراشته شود و... همانگونه که مشاهده می شود رژیم جمهوری اسلامی از همان روز های نخست برقراری خود بخشی از این برنامه فدائیان اسلام را به اجرا درآورد و اگر مقاومتی در جامعه نمی دید و احساس نمی کرد همه آن برنامه را به اجرا در می آورد.

نواب برای پیشبرد خواسته های خود به ترور و خشونت متوسل می شد، در سال 1323 « جمعیت مبارزه با بی دینی » را بنیانگذاری کرد و با شعار های شهادت، انتقام و قصاص با پیشبرد مشی مسلحانه برای رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را تبلیغ می کرد. نامه تند و تهدید آمیزی را هم به مصدق نوشت. احمد کسروی پژوهشگر، حقوقدان و ادیب مطرح را به همراهی و همکاری دوستانش در 20 اسفند سال 1324 به قتل رساند. عبدالحسین هژیر از دولتمردان آن دوره را در 13 آبانماه 1328 ترور کردند، حاج علی رزم آرا را که هم نظامی و هم سیاسی بود در 16 اسفند 1329 به قتل رساندند، حسین فاطمی وزیر امور خارجه و روزنامه نگار مطرح و حسن علاء را هم ترور کردند ولی آنها جان سالم به در بردند و فاطمی بعد ها اعدام شد. نواب به تحریک برخی از روحانی های صاحب نفوذ این ترور ها را پیش می برد و به ان افتخار می کرد.

نواب در شهریور 1332 به دعوت سید قطب ( مرشد کل )برای شرکت در کنگره اسلامی قدس به بیت المقدس رفت، از عراق، سوریه و لبنان دیدن کرد و سپس به مصر رفت تا در دانشگاه الازهر سخنرانی کند، در برگشت به ایران پیروزی کودتای 28 مرداد را به شاه تبریک گفت و دیداری هم با سفیر ایالات متحده در تهران داشت که در آن دیدار به سفیر می گوید در صورت کمک به ما با نیرو های چپ مبارزه می کنیم و از عهده این کار بهتر می آئیم ( گفتگوی عباس میلانی با صدای آمریکا )نواب در نهایت با تعداد دیگری از دوستان خود دستگیر و محاکمه می شود، روحانیان طرفدارش همراه با اخوان تلاش می ورزند تا نجاتش دهند ولی در 27 دیماه 1334 اعدام می شود.بدنبال فدائیان اسلام اعضای موتلفه همان سیاست را با همان روش به پیش می برند و « حسنعلی منصور » نخست وزیر را در اول بهمن ماه 1343 ترور می کنند، محمد بخارایی بعنوان ضارب دستگیر می شود و برخی دیگر از افراد این گروه بعد از انقلاب به حزب جمهوری اسلامی پیوستند.

بعد از برپایی جمهوری اسلامی تعریف و تمجید از شیخ فضل اله نوری، ابوالقاسم کاشانی و نواب صفوی و... بالا گرفت، شاهراه ها و محله ها به نامشان نامگذاری شد. خمینی سید مجتبی نواب صفوی را مرد لایق خواند، خامنه ای پا را فراتر گذاشت و در مورد نواب گفت: سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما... اولین جرقه های انگیزش انقلاب به وسیله نواب در من بوجود آمد... ایشان در کتاب های خود با عنوان « راهنمای حقایق » قانون اساسی حکومت اسلامی را نوشته است و...  هاشمی رفسنجانی می گفت: رهبر فدائیان اسلام پیشتازان مبارزه مسلحانه در مجموعه جهان اسلام اثر عمیقی گذاشت... ایده ای که دنبالش بودند، امروز تحقق یافته است، هدف حکومت خالص اسلامی است... شهید مبارز نواب صفوی 40 سال پیش با انتشار برنامه حکومت اسلامی پایه های جمهوری اسلامی را بنا نهادند ( سید حسین خوش نیت، سید مجتبی نواب صفوی اندیشه ها، انتشارات منشور برابری 1360 )

آنچه مسلم است، روح اخوان المسلمین و فدائیان اسلام در کالبد این رژیم دمیده شده است. خامنه ای ارادت خاصی به نواب و اخوان المسلمین دارد و در این راستا است که نوشته های سید قطب را به فارسی ترجمه کرده است. خامنه ای در توهم و آرزوی برپایی تمدن اسلامی است از آن رو با فرهنگ غربی و علوم انسانی در دانشگاه ها هم به شدت مخالفت می کند و از نفوذ فرهنگ غربی همواره می نالد. خامنه ای بر این باور است که تمدن غربی رو به تباهی و انحطاط است زیرا بی بند و باری و نبود معنویت آن را نابود خواهد کرد و چون ما ( جمهوری اسلامی ) معنویت دینی داریم آسیب نخواهیم دید ! در نتیجه تمدن اسلامی را برقرار خواهیم کرد. خامنه ای در راستای پیشبرد اهداف خود سپاه قدس را به فرماندهی قاسم سلیمانی تشکیل داد و میلیارد ها ثروت مردم را به پای آن ریخت و در کشور های پیرامونی و گاهی دور نیروهای نیابتی برپا ساخت تا زمینه های تمدن اسلامی را آماده سازد. خامنه ای و برخی دیگر از سران رژیم بر این باورند که مقدمات این تمدن فراهم آمده، زیرا مرحله نخست آن انقلاب بود، مرحله دوم آن تشکیل دولت اسلامی، مرحله سوم حکومت اسلامی و هم اکنون در مرحله تمدن اسلامی قرار داریم !

خامنه ای در توهم و خیال خود غوطه ور شده، کاری به رنج و عذاب مردم ندارد. تنها فکر و ذکرش رسیدن به تمدن اسلامی و ماندگاری در تاریخ است، چشم و گوش خود را به واقعیت های جامعه و جهان بسته است، برای رسیدن به این تمدن تخیلی خود میلیارد ها ثروت مردم فقیر و درمانده را خرج « الگوی جامع پیشرفت، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی » 50 ساله می کند، شورای عالی و مرکز طراحی الگوی ایرانی اسلامی تشکیل می دهد تا تمدن جدید اسلامی را در همه عرصه ها بر اساس تفکر و اندیشه اسلامی بر پا سازد و در همه این مراحل باید تمدن غرب نقد و پوچ خوانده شود. این شورا تا کنون 28 اندیشکده تشکیل داده، کفتمان سازی کند تا خطوط و الگوهای پیشرفت را با ایجاد هماهنگی بین حلقه ها، کانون ها و کارگاه های علمی و تخصصی پیش ببرد. هم اکنون چند سال از تشکیل این شورا گذشته و با صرف میلیارد ها تومان هنوز دستآوردی نداشته است، زیرا محصول تخیل و توهم رهبر و ذوب شدگان در ولایت است. خامنه ای که هیچگونه مسئولیتی در قبال عملکرد خود ندارد، خود را برگزیده می نامد، از آن رو به رخداد های کشور و اعتراض ها و اعتصاب که بیش از 100 روز است ادامه دارد و 100 ها جوان و نوجوان در آن کشته شدند و هزاران نفر به زندان افتادند بی تفاوت مانده، مهر سکوت بر لب زده است. در حالی که توده های مردم بویژه جوانان بستوه آمده از این خیالبافی ها گذر کردند و در واقعیت زندگی می کنند و می خواهند سرنوشت خود را در دست خود بگیرند و عقل و خرد را جایگزین توهم با باور های ارتجاعی و خرافی کنند، از آن رو به خیابان آمدند و قصد برگشت به شرایط پیشین را ندارند...

محمد حسین یحیایی  

mhyshysi@yahoo.se


No comments: