Nov 2, 2017

انقلاب اکتبر افق دیگری برای آینده باز کرد

محمد حسین یحیایی
از مدت ها پیش به مناسبت 100 مین سال انقلاب اکتبر نوشته هایی بصورت کتاب و مقاله منتشر و یا فیلم و مستند های تصویری از آن حادثه مهم تاریخی و اجتماعی در قرن گذشته به نمایش گذاشته می شود که گاهی با واقعیت های انقلاب اکتبر همسویی دارند و گاهی هم با انکار واقعیت ها و ماهیت انقلاب اجتماعی در روسیه استبداد زده و چشم پوشی از بزرگترین تجربه بشر برای رهایی از استثمار به آن خشم می ورزند.

انقلاب اکتبر که در 7 نوامبر 100 ساله می شود، این انقلاب اجتماعی افق جدیدی به روی انسان در سراسر جهان گشود. این اولین تجربه بشر در قرن بیستم بود که تلاش ورزید تا صلح را جایگزین جنگ و روشنایی را جایگزین تاریکی و تاریک اندیشی و استثمار کند.
در نتیجه در روند رو به تکاملی خود، تحول و دگرگونی عظیمی در جنبش جهانی به نفع محرومان و استثمار شوندگان آفرید، انقلاب اکتبر در راستای رفع استثمار انسان از انسان، بر قراری عدالت اقتصادی، برابری سیاسی و برچیدن جامعه طبقاتی و تاسیس جامعه بی طبقه و عدالت محور، نظر میلیون ها کارگر، زحمتکش و روشنفکر جهان را که در معرض استثمار سرمایه و تحقیر حاکمان مغرور، متکبر و خودخواه آن بودند، به خود جلب کرد و نهال امید به رهایی و غرور را در دل آنان کاشت، از آن رو به سرعت جایگاه واقعی خود را در جهان بی عدالت و خشونت ورز نظام سرمایه داری که بر روی فلاکت مردم آشیانه رفاه برای خود ساخته بود،  پیدا کرد و مورد استقبال کارگران و زحمتکشان جهان قرار گرفت. این روند خوشآیند امپریالیسم جهانی و سرمایه داران جنگ طلب آن نبود، از آن رو از همان روز های نخست، خشم و دشمنی خود را به شیوه های گوناگون نشان دادند، در چند سال نخست در انتظار شکست آن روز شماری می کردند، در نتیجه از شناسایی آن در سرزمینی بزرگ با تفاوت های فرهنگی، دینی و زبانی بزرگتر، سر باز می زدند (بریتانیای کبیر، دولت شوروی را تا سال 1923 به صورت دوفاکتو می شناخت ). بنابرین برای شکست و نابودی آن از همان سال های نخست، تبلیغات وسیع و گسترده ای را بر علیه آن و دستآورد های بزرگ و شگفت انگیز آن آغاز کردند، هنگامی که دول امپریالیستی خود گرفتار بحران شدید اقتصادی ( 1929 ) شدند و اتحاد شوروی به رشد سریع و همه جانبه خود ادامه داد، به خشم آمدند و به پرورش فاشیسم ( هار ترین و سیاه ترین چهره سرمایه داری ) پرداختند تا به جان اتحاد جماهیر شوروی بیآندازند. در این راستا از همه ابزار تبلیغاتی و مالی خود استفاده کردند.
آرزوی بشر در طول تاریخ رسیدن به عدالت و پیشگیری از استثمار انسان از سوی انسان دیگر بود، و در تاریخ 6 هزار ساله گذشته که مازاد محصول از سوی طبقه حاکم تصاحب شد، بیعدالتی و استثمار هم ادامه یافت، طبقه حاکم با استفاده از زور، سیاست، ایدئولوژی خود ساخته و دین به استثمار بی رحمانه خود ادامه داد، هر بار که روستائیان فقیر و بردگان به ستوه آمده، بصورت خود جوش، فردی و گروهی بدون پیشآهنگ و پیشرو برای نجات خود تلاش کردند به سختی سرکوب شدند و گاهی هم با اتحاد، قیام کردند ( قیام بردگان در رم به سرکردگی اسپارتاکوس و یارانش )، هرچند آنان هم شکست خوردند ولی برای مدت کوتاهی طعم و لذت آزادگی را حس کردند، اینگونه جنبش ها در دوران های مختلف با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی ادامه یافت تا بعد از انقلاب صنعتی چهره نوینی بخود گرفت. کارگران صنعتی هرچند برده نبودند ولی به شکل بی رحمانه و خشنی استثمار می شدند، جنبش کارگری در کشور های صنعتی به شکل های مختلف به نمایش در می آمد و در نهایت کمون پاریس پیش آمد و برای نخستین بار زحمتکشان فرانسوی در سال 1871 برای مدت کوتاهی ( کمتر از 3 ماه ) قدرت سیاسی و اداره پاریس را در دست گرفتند، کمون پاریس با همه فداکاری ها و جانفشانی ها با خیانت همراهان نیمه راه شکست خورد ولی تجربه بزرگی برای خیزش های بعدی به همراه آورد. کارل مارکس بعد از شکست کمون پاریس متوجه وحشیگری سرمایه داری شد و در اندیشه های خود تجدید نظر کرد و« دیکتاتوری پرولتاریا » را برای حفظ انقلاب های کارگری ضروری و اجتناب ناپذیر دانست و این تدبیر در انقلاب اکتبر بکار آمد..
مردم روسیه پهناور در سال های نخست از سده گذشته روزگار سخت و دشواری را می گذراندند که بخشی از آن در آثار ادبی و کلاسیک روسیه انعکاس یافته و به شکل بسیار زیبا و شیوایی به تصویر کشیده شده است. از یک سو پیشبرد اقتصاد جنگی در راستای کشور گشایی که خواست امپراتوری تزار بود و از سوی دیگر ظلم و ستم بورژوازی تازه به دوران رسیده با همراهی و همکاری استبداد روزگار زحمتکشان را تیره و تار کرده بود، در این میان فقر و تنگدستی بین روستائیان و دهقانان بیداد می کرد، در نتیجه جامعه گرفتار در بی عدالتی، استبداد و فقر در جستجوی راه های برون رفت از این نابسامانی به تحول، دگرگونی و انقلاب اجتماعی روی آورد و در این راستا، از همان سال های نخست سده گذشته احزاب سیاسی و تحول خواه مورد استقبال قرار گرفت. برخی از افراد و احزاب سیاسی با گرایش های لیبرال- دمکراتیک از سال 1905 در اداره جامعه شرکت داشتند. در نتیجه زمینه فعالیت احزاب سیاسی چپ هم فراهم آمد و نوعی همراهی و همکاری با گرایش های بورژوازی در آن شرایط پیش آمد و همچنان برای مدتی پیش رفت.
آغاز جنگ اول که برای تقسیم جهان بین دول امپریالیستی آغاز شده بود، پوسیدگی، فرسودگی و کهنه گی امپراتوری روسیه را به نمایش گذاشت، اوضاع اقتصادی را به شدت تیره تر کرد، سیر تاریخ و رخداد های سیاسی و اجتماعی سرعت گرفت، بورژوازی روسیه برای برون رفت از بحران، با محدود کردن قدرت دربار تزار در فوریه سال 1917 قدرت سیاسی را در دست گرفت، احزاب چپ بویژه جناح بلشویک به رهبری « لنین » برای گرفتن قدرت سیاسی فعالتر شدند، در 17 اکتبر همان سال با جهش انقلابی که از سوی برخی نظامی ها، تشکل های کارگری، دهقانان تهیدست و روشنفکران شهری حمایت می شد، قدرت سیاسی و اداری سرزمین بزرگ و پهناور امپراتوری روسیه را در دست گرفتند. جنگ طولانی، دوران گذار از استبداد تزاریسم به دمکراسی اجتماعی، نابسامانی اداری در رهبری نوین ، کاهش تولیدات صنعتی و کشاورزی در این مدت و خواسته های رو به افزایش میلیون ها نفر از گرسنگان و تهیدستان از انقلاب از یک سو و کارشکنی ضد انقلاب داخلی و خارجی از سوی دیگر انقلابیون را با چالش های بزرگی روبرو کرد ، رهبری انقلاب برای برون رفت از بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی به تدابیر و تغییراتی در بینش اقتصادی و سوسیالیستی پیشین خود دست زد و در نهایت مجبور به اتخاذ سیاستی شد که « تز های آوریل » نام گرفت و در روزنامه « پراودا » زیر عنوان « در باره وظایف پرولتاریا در انقلاب کنونی » به چاپ رسید، در بخشی از این تز ها با ادامه جنگ سرمایه داری و امپریالیستی مخالفت شده، گذر از انقلاب بورژوا- دمکراتیک به سوسیالیسم به رهبری کارگران، دهقانان فقیر اشاره شده، پشتیبانی از بلشویک ها در شورا ها و گذار از جمهوری پارلمانی به شورایی، مصادره زمین های بزرگ و انتقال آن به شورا های محلی، ادغام بانک ها و سپردن آنها به شوراها، نظارت بر تولید و توزیع از سوی شورا ها و گسترش فعالیت های حزبی مطرح و اجرای آن مورد تاکید قرار گرفت. این تز ها بویژه گسترش فعالیت های حزبی در همه زمینه ها، در اجرا ضربات سنگین و سهمگینی به دمکراسی و آزادی سوسیالیستی وارد کرد و برخی از مدیران و روشنفکران را از انقلاب دور کرد، ولی انقلاب با همه کاستی ها دستآورد های بزرگی به بار آورد که هنوز هم آثار آن در مناطق مختلف و جمهوری های جدا شده از ترکیب اتحاد شوروی به چشم می خورد..
انقلاب اکتبر نه تنها در روسیه بلکه در جهان تاثیر بسیار ژرفی گذاشت، تحول و دگرگونی عظیمی در بینش و جهان بینی انسان ها بوجود آورد، در مدت کوتاهی جامعه روسیه را با همه تفاوت های ملی، فرهنگی و زبانی پیرامون آموزه های سوسیالیستی سازماندهی کرد، جمهوری های آسیایی که بسیار عقب مانده بودند، در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند، بی سوادی در این جوامع به سرعت ریشه کن شد ( در سال 1917 در ازبکستان تنها یک درصد مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند و در سال 1965 صد درصد مردم از نعمت بزرگ آن برخوردار شدند،( یادداشت های نوزاد اوستون، چاپ استانبول )
در رابطه با انقلاب اکتبر تا کنون هزاران کتاب، مقاله، نقد و یاداشت چاپ شده و هنوز هم این تجربه بزرگ بشری که در راستای نجات انسان از استثمار، ظلم و ستم بود، مورد نقد، بررسی و تحقیق قرار می گیرد، این انقلاب با ویژگی های خود براستی جهان را لرزاند (جان رید روزنامه نگار جوان آمریکایی در همان دوران چگونگی انقلاب را در کتاب خود بنام « 10 روزی که جهان را لرزاند » به تصویر کشید ). انقلاب دول امپریالیستی را به شدت نگران و سرمایه داران گستاخ را وحشت زده کرد و تا فروپاشی شوروی هم خشم آنان فروکش نکرد.
انقلاب اکتبر آزادی و برابری زنان را با مردان در همه زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برقرار کرد و هنوز هم که نزدیک به سه دهه از فروپاشی شوروی می گذرد، در همه جمهوری های سابق شوروی، بویژه جمهوری های آسیایی ( که با دخالت ارتجاع جهانی گرایش به اسلام افراطی تبلیغ می شود ) همچنان این برابری ادامه دارد و در قوانین اساسی آنها قید شده است. در این میان حق کار، حق تحصیل و بهداشت رایگان، مراقبت از سالمندان برای نخستین بار در شوروی مطرح و در قانون اساسی آن جای گرفت که سال های بعد برخی دیگر از کشور ها با الگو برداری از آن به اجرایی کردن آن پرداختند.
یکی دیگر از دستآورد های مهم انقلاب اکتبر و اتحاد جماهیر شوروی، حفظ صلح و تبلیغ آن در اتحاد شوروی و جهان بود، شوروی از 15 جمهوری و 20 منطقه خود مختار تشکیل شده بود که هرکدام ویژگی های زبانی، ملی و فرهنگی خود را داشتند، و میلیون ها انسان با حفظ این ویژگی ها چندین دهه در کنار هم در صلح و همبستگی زندگی کردند، (حتا مدتی پیش از فروپاشی در همه پرسی رای به حفظ اتحاد جماهیر شوروی دادند که مورد پذیرش فرصت طلبان واقع نشد و در نهایت این نظام انسانی که در آرزوی خوشبختی بشر تلاش می کرد به تاریخ پیوست ).
انقلاب اکتبر تاثیر مهمی در منطقه بویژه ایران گذاشت، هنوز چند روزی از انقلاب نگذشته بود که مانیفست دولت شوروی در 24 نوامبر 1917 با عنوان « به همه زحمتکشان مسلمان روسیه و شرق » منتشر شد و در یکی از بند های آن که به تقسیم ایران بین روسیه تزاری و بریتانیای کبیر که بصورت مخفیانه در سال 1907 در پتروگراد منعقد شده بود اشاره کرد وآن را باطل اعلام نمود. روند رو به پیش انقلاب در شوروی ، در جنبش های اجتماعی ایران هم تاثیر گذار بود. قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز ( 1920—1299 )، جنبش جنگل به رهبری کوچک خان، تشکیل حزب کمونیست ایران، قیام کلنل محمد تقی پسیان در خراسان و.. با الهام از انقلاب اکتبر سازماندهی شدند و همزمان این انقلاب در آفرینش قطعات ادبی و هنری هم بسیار الهام بخش بود
اکنون نزدیک به سه دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می گذرد که با انقلاب اکتبر تشکیل شده بود و بی تردید این انقلاب و نظام بر آمده از آن ضعف های جدی داشت که نتوانست خود را بازسازی و سازماندهی مجدد کند، نو گرایی را بپذیرد و همسو با شرایط زمان پیش برود. فروپاشی شوروی در رفتار و گفتار برخی از انسان هایی که سال ها در آرزوی گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی در جهان بودند، تاثیر یاس آوری گذاشت، برخی به بازسازی افکار و اندیشه های گذشته خود پرداختند و برخی دیگر با ندامت از گذشته، خود را شیدا و دلداده ی دمکراسی سرمایه داری خواندند، ولی بعد از مدتی متوجه خشونت و بی رحمی ارتجاع در گستره جهان شدند که از سوی سرمایه جهانی حمایت و پرورده شدند. در شرایط کنونی سرمایه داری با استفاده از ترفند های خود ساخته و بازی با پول بجای سرمایه گذاری در تولید، از یک بحران به بحران دیگر می غلتد و با استفاده از ابزار تبلیغاتی خود و نگران از رکود فراگیر، به انباشت بی رحمانه سرمایه ادامه می دهد. در این میان بار دیگر سگ هار خود را زیر عناوین احزاب راست افراطی، ضد خارجی و نژاد پرست می پرورد و آماده می سازد تا مانع از سازماندهی نیرو های چپ و عدالت خواه در جهان شود.................
محمد حسین یحیایی   
mhyahyai@yahoo.se.

No comments: