ناهید ناظمی
به گوش مردم عالم رسانم طنین آتشین آواز خود را
فزوغ فزخزاد
ارسطو میگفت : " ماده به سبب نوعی نقص خصائل , ماده است. ویژگی زنان را به عنوان چیزی که گرفتار نقص طبیعی است باید در نطر بگیریم." و به دنبال آن تومای قدیس حکم میداد که زن عبارت است از "مرد ناقص" و موجودی حاصل تصادف است. افسانه پیدایش حوا از دنده چپ آدم همین صورت نمادین را بیان می کند. بشریت نر است و مرد زن را نه فی نفسه, بلکه نسبت به خود تعریف میکند.
آقای یاندا مدعی است که " زن در برابر اصل فرعی در نظر گرفته می شود. مرد نفس مدرک است, مطلق است , زن دیگری است, و یا " پیکر مرد, جدا از پیکر زن, به خودی خود دارای معنائی است, در حالی که پیکر زن , اگر انسان به نر بی اندیشد, فاقد معنی به نظر می رسد. .... مرد بدون زن خود را به تصور در می آورد, زن بدون مرد , قادر به متصور کردن خود نیست."
آقای یاندا مدعی است که " زن در برابر اصل فرعی در نظر گرفته می شود. مرد نفس مدرک است, مطلق است , زن دیگری است, و یا " پیکر مرد, جدا از پیکر زن, به خودی خود دارای معنائی است, در حالی که پیکر زن , اگر انسان به نر بی اندیشد, فاقد معنی به نظر می رسد. .... مرد بدون زن خود را به تصور در می آورد, زن بدون مرد , قادر به متصور کردن خود نیست."
مردان یهودی در دعای صبحگاهی خود می گویند: " متبرک باد پروردگار, خداوندگار ما و خداوند گار تمام عالمیان که مرا زن نیافرید." در حالیکه همسران آنها تن به رضا داده و زمزمه می کنند : " متبرک باد خداوندگاری که مرا مطابق میل خود آفرید."
در میان خوبی هائی که افلاطون به علت آن خدایان را سپاس می گوید نخستین این بود که خدایان او را مرد آفریده اند , نه زن.
با نگاهی به عبارات بالا و شهادت هزاران گفته دیگر که از حوصله این مطلب خارج است میتوان نتیجه گرفت که نگاه تبعیض آمیر به زن امر یست که حتی هزاره ها پیش از تاریخ میلاد مسیح شروع شده و تا کنون ادامه دارد. در
ادیان مختلف زن اغلب نقش فریبنده, جادوگر و فتنه انگیز را داشته است که همیشه باید به دیده شک به او نگریسته شود. بسیاری ازعالمان و فیلسوفان دورانهای مختلف تاریخی ارزیابیشان از زن موجودی است که از عقل و هوش کافی بی بهره بوده و فقط با هیجان و احساس خود به امور و مسائل می نگرد. نکته جالب توجهی که باید بر آن تاکید شود این است که تمام گفتارها و نقل قولهائی ازاین دست از سوی کسانی است که اندیشه و فکرشان زمینه ساز و یا شکل دهنده ساختارهای اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و اجتماعی بشر طی حتی صده ها بوده است واین بدین معنی است که ستم جنسی پدیده ایست ساختاری که از بالا سازمان داده شده و بر آحاد جامعه تحمیل می شود و بعد
به طرق مختلف ( ایدئولوژیکی، دینی, اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و اجتماعی) اجرا می شود. رابطه زن و مرد در منا سبات خانوا دگیشان تنها گوشه کوچکی متاثر از مجموعه در هم تنیده ای از عوامل ذکر شده در بالا است که خود را در فالب اختلافات حقوقی شان آشکار می کند که مورد مثال آشکار آن مناسبات سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از بالا تحمیل شده ایست که آشکارا و با بیرحمی تمام آن مجموعه ناچیز از حقوق زنان جامعه ما را چون حق داشتن پوشش اختیاری و یا استفاده از دادگاه خانواده در هنگام اختلاف با همسر به خصوص در موارد مربوط به حق سرپرستی کودک را نیز از آنان گرفته و در قرن بیست و یکم تمامی قوانین مربوط به قران را که در هزارو چهارصد سال پیش برای جامعه ای عشیره ای و قبیله ای به کار گرفته می شده بر زنان جامعه ما تحمیل کرده است. مرد را خدای مطلق زن قلمداد کرده و چند همسری را بصورت چنان امر عادی جلوه داده که دیگر مردان را نه تنها باکی از این عمل زشت نیست بلکه, آنها در بسیاری موارد نیز همسر خود را یا با زور و تهدید و یا خدعه و فریب با خود همراه می کنند. مناسبات حقوقی نشات گرفته از فقه اسلامی با پائین آوردن سن دختران به 9 سال برای ازدواج موجب فرار کردن بسیاری از دختران از خانه و کاشانه خود و به دنبال آن به فحشاء کشیده شدن بسیا ری از آنان شده است که در این رابطه تصریح یکی از کارشناسان مسائل اجتماعی (معینی) که در جامعه کنونی رقم بین سیصد هزار تا ششصد هزار فاحشه قابل رد یابی هستند, خود نشانگر عمق فاجعه رفته بر زنان میهن ما از طریق مناسبات تحمیل شده از بالا است.
صفات مردانه و زنانه از آنجا که مرتبط با مناسبات تولیدی و اجتماعی یک جامعه است در هر دوره تاریخی با کد معینی تعریف می شوند. مثلا مفهوم مردانگی در دوران فئودالیته با مفهوم آن در دوره مدرنیته متفاوت است. با شروع عصر مدرنیته مرد با داشتن صفاتی چون بدن ورزیده و عضلانی و چهره محکم شا خص می شود که نمونه بارز آن مجسمه شکیل داود اثر می کل آنژ است که کمال بی نقصی و کامل بودن مرد را به نمایش می گذارد یا تابلو سوگند هوراس که تصویر او را در حال رفتن به جنگ و زنی که گریان به کناری نشسته است را نشان می دهد. مضمون منفی تعریف زن در اجتماع و سیاست ا ما, در تمام طول اعصار تابعد از جنگ جهانی اول علی رغم حرکت های مختلف آنان در مبارزه برای پایان دادن به محرومیت از زندگی اجتماعی همچنان ثابت ماند. روز جهانی زن که ما ا مروزه آ ن را جشن می گیریم خود ثمره یکی از این تلاشها است که طی آن زنان کارگر و زحمتکش کشور آمریکا در سال 1875 برای افزایش دستمزد و بهبود شرا یط کاریشان اعتصاب کردند وبا وجود سرکوب وحشیا نه و خشن پلیس در سالهای بعد هم به ا عتراضات خود به صورت مخفی و علنی ادامه دادند، تا در سال 1908 حزب سوسیالیست آمریکا با تشکیل کمیته ملی زنان , کمپین حق رای زنان در انتخابات را براه می اندازد و در مارس همان سال کارگران زن با فنده سوزنی با خواست ممنوع کردن کار کودکان و کسب حق رای زنان، در نیو یورک تظاهرات می کنند. رویدادهای هشت مارس همان سال باعث شد که در سال 1909 روز هشت مارس به عنوان نخستین روز ملی زنان در آمریکا ثبت شود. این روز کم کم به روز مخالفت زنان کارگر با دولت و کار فرمایان سرمایه دار, جهت بهبود وضع کار و کسب حقوق اجتماعی, برای کل زنان در سراسر دنیای صنعتی تبدیل گردید. یک سال بعد در کنگره بین المللی سوسیا لیستها که در کپنهاک برگزار شد, به پیشنهاد کلارا زتکین زن سوسیالیست آلمانی و تصویب این کنگره روز هشت مارس به عنوا ن روز جها نی مبارزه زنا ن نامیده شد و از آن پس تا کنون زنان تقریبا همه کشورها این روز را جشن گرفته و در عین حال تلاش می کنند با طرح مسائل مبرمشان درجامعه ای که در آن زندگی می کنند, گامی بیشتر در راه به دست آوردن حق و حقوق طبیعی شان به جلو بردارند.
به امید روزی که در ایران ما نیز زنان دلیر و مبارز ما که سالیان سال با وجود اسارت دریک زندگی جهنمی تلاش کرده و میکنند که روزنه ای به سوی آزادی و رهائی بگشایند بتوانند شاهد یک زندگ سرشار از ارزشهای انسانی که به حق سزاوار آن هستند باشند.
No comments:
Post a Comment