حمید جبارلی
س: استاد، لطفاً در باره نقش و جایگاه تار در میان آلات ملّی موسیقی آذربایجان و آلات موسیقی معاصر اروپا توضیح بدهید.
استاد قلی یئف: تار آذربایجان که تاریخ آن حدوداً به قرن دهم میلادی میرسد برای رسیدن به چنین جایگاهی راه دراز و پر فراز و نشیبی را طی کرده است و از قرن ۱۹ میلادی زینت بخش مراسم عروسی و جشنهای ملی و کنسرتها بوده است. میرزا صادق اسداوغلو (صادق جان) در بین سالهای ۱۸۷۸/۱۸۷۵ براساس تکامل موغامات آذربایجان در این ساز تغییراتی ایجاد نمود. «صادق جان» به تاری که پنج سیم داشت، شش سیم دیگر اضافه نمود و تعداد سیمهای آن را به ۱۱ رساند و خرکهایی به سیمهای زنگ (جینگنه) افزود. و به این ترتیب پردههای اصلی دو و سُل در تار ایجاد شد. بعدها حاجی بیگ او براساس اصول خراماتیک، تار را با پیانو انطباق داد. «صادق جان» نیز برای جلوگیری از انحنای دستة تار توسط تخته چوبی، دستة تار را به کاسة آن متصل نمود. تار که در گذشته گاه بر روی زانو و گاه بر روی سینه نواخته میشد، با تغییراتی که صادق جان بر روی آن ایجاد نمود سبب شد که از آن به بعد بر روی سینه نواخته شود. حاجی بیگ اف در قرن بیستم، تار را در مسیری که آن را به عالیترین درجة هنری میرساند، قرارداد و برای نخستین بار در اپرای «لیلی و مجنون» تار را به عنوان آلتی ملّی وارد ارکستر سمفونیک آذربایجان کرد و زمینه را برای تدریس علمی تار در مکاتب موسیقی مهیّا نمود.
سعید رستماف، شاگرد حاجی بیگ اف پس از چند سال تلاش مستمر کتاب «تار مکتبی» (مکتب تار) را برای نوازندگان مبتدی تار، تألیف نمود. سپس حاجی بیگ اف تار را به عنوان ساز اصلی و پایه «در ارکستر فلارمونیک آذربایجان» جای داد. آثار ماندگاری مانند فانتازیای شور و چهارگاه، آراز باری و جنگی را به رپراتور این ارکستر اضافه نمود و بعدها رپراتور این ارکستر با آثاری از سعید رستم اف، سلیمان علی عسگر اف و حاجی خان محمّداف وسعت یافت. تکامل تار از قرن نوزدهم به سه مرحله تقسیم میشود:
تار در مرحلة اول که از صادق جان شروع شد، با فعّالیّتهای آهنگ سازان و نوازندگانی همچون مشهدی زینال. مشهدی جمیل امیراف، قربان پیرم اف، احمد باکیخانف و منصور اف ها به پیشرفت چشمگیری دست یافت. مرحلة دوم، که از سال ۳۰ یا ۱۹۲۰ شروع میشود، با فعّالیّت آهنگسازان، موسیقی دانان و نوازندگانی همچون حاجی خان محمّداف، علی آقا قلیاف، احسن داداش اف، سرور ابراهیم اف، بابا صلاح اف، و دیگران مسیر تکامل خود را سیر میکند. از سال ۱۹۷۰ که مرحلة سوم تکامل تار شروع میشود «نوازندگی معاصر تار» با سرعت شگرفی در حال پیشرفت است، مرهون خدمات بیشائبة اوزئییر حاجی بیگ اف، در زمینة آهنگسازی و نوازندگی میباشد. وی با دعوت از متخصصین و موزیسینهای خارجی، زمینه را برای علمیتر شدن آلات ملّی فراهم نمود و همین امر موجب پرورش آهنگسازانی شد که، به خلق آهنگها و کنسرتهایی با روح ملّی همّت گماشتهاند و تار که دارای تنهای مطلوب و امکانات تکنیکی ویژهای میباشد، مورد توجه اهنگ سازانی همچون، سعید رستماف، سلیمان عسگر اف، عادیلگرای محمّد بیگلی و سایرین قرار گرفت. به سال ۱۹۵۲ حاجی خان محمّداف با نوشتن ۵ کنسرت آهنگسازی نوین را که بر پایهی روح ملّی نوشته میشد، بنیان نهاد. بعد از وی آهنگسازان دیگری از جمله سعید رستماف، سلیمان علی عسگراف، توفیق باکیخان اف، جهانگیر جهانگیراف، رامیز میریشلی، نریمان محمّداف، محمّدآقا اوموداف، ذاکیر باغیراف، فرنگیز بابایئوا، ناظیم قلییئف، ادویه محمّداوا، با ۲۲ کنسرت، رپراتوار تار را حجیمتر و پربارتر نمودند. که از این تعداد، ۲۰ کنسرت آن را من نواختهام. قبل از نوشتن این آثار، ما کنسرتهای آهنگسازان مشهوری نظر مندلسون، کانلندر، موتسارت، پوتاشکین، زیدس، یووالده و دیگران را مینواختم. بعد از این سری کنسرتهای خارجی، آهنگسازان ما، ۲۲ کنسرت با روح ملّی نوشتند که نخستین ایفاگر ۱۴ کنسرت از این تعداد من بودم.
تار آذربایجانی با پشت سر نهادن فراز و نشیبهای مسیر تکامل به جایگاهی رسیده است که امروزه با مشایعت ارکسترهای بزرگ دنیا، قادر است به زبان موسیقیایی هر کشوری سخن بگوید و این برای تاری که زمانی در جشن و مجالس نواخته میشد، نائلیت بسیار بزرگی است. و اکنون اگر توان نواختن شاهکارهای آهنگسازان بزرگ دنیا نظیر «آله تورکا» (ale turka) و چهلمین سمفونی موتسارت، اورتور «سئویلیا بارباری» راسیلی ، «آوه ماریان» باخن، «نغمهی پاییز» و «بارکوروللا»ی چایکوفسکی، «نغمة شبانة» شومن و آثاری از مونتی، کارلهمار، فائوس، گیریکف، برانس، ریقالت و … را داریم، ثمرة تلاش بیوقفة اوزیر حاجی بیگ اف در زمینة تعلیم علمی موسیقی آذربایجان است و امروز من با جسارت و سربلندی تمام میتوانم بگویم که تار آذربایجان دوران طلایی پیشرفت و انطباق خود با موسیقی دنیا را سپری میکند.
س: قابلیّت تار در ایفای آثار آهنگسازان غربی تا چه اندازهای است؟
استاد قلی یئف: همانطور که میدانید، ملل عراق، آذربایجان، هندوستان و فارس مالک تار مخصوص به خود میباشند، ولی تار آذربایجان مراحل تکامل وسیعی را پیموده و به خاطر اینکه هم بر روی موسیقی موغامی و هم بر روی نت تنظیم شده، در میان سایر تارها از قدرت ویژهای برخوردار است و به دلیل برخورداری از تکنیک و امکانات گسترده در محوریت آلات ملی قرار دارد و متقابلاً نوازنده نیز باید از تکنیک و مهارت بالایی برخوردار باشد. لازم به ذکر است که از یازده سیم تار، پنج سیم آن نقش اساسی را در نواختن ملودی ایفا میکند و بقیه نقش جانبی دارند و با توجه به اینکه دارای دیاپوزون (وسعت صدا) وسیعی است، به همین جهت آثاری را که برای پیانو و ویولون تنظیم شده است در تار نیز میتوان نواخت. البته آثاری هم هستند که به دلایلی نمیتوان در تار تنظیم نمود و مشکلاتی در این باره وجود دارد. مثلاً برای ایجاد صد صدا در ویولون فقط دو سه بار کشیدن آرشه کافیست، اما در تار برای ایجاد صد صدا، باید صد بار مضراب زد. دیگر تفاوتی که میتوان گفت اینست که در تار باید با یک انگشتت دو سیم را نگه داری و آن دو سیم را باید چنان کوک کرد که هر دو یک صدا دهید، تا اسکاژن (تا هماهنگی صدا) به وجود آید.
س: استاد، انسان با تحولات اجتماعی که در طول حیاتش روی داده متحول میشود و نیازهای تازهای پیدا میکند، حال تار بعنوان آلتی سنتی، میتواند پاسخگوی نیازهایی که زائیدة زندگی انسان مدرن است، باشد؟
استاد قلی یئف: هویت ملّی اساس ایفاگری تار میباشد و بر این اساس است که ایفاگری این ساز توسعه مییابد. به همین منوال آموزش تار مسیری صحیح را میپیماید. در آموزش تار ابتدا رنگها، درآمدها و رقصهایی که برگرفته از موغام آذربایجان میباشند آموزش داده و بتدریج به تدریس موغامها پرداخته میشود. بعد از فرا گرفتن همه اینها و پیشرفت در این زمینه، در کنار نواختن موسیقی ملیمان، موسیقی اروپا نیز مورد توجه ماست و آنها را نیز مینوازیم. به طوریکه قبلاً گفتم، تدریس صحیح تار باعث پیشرفت ایفاگری تار میشود. پس نوازندگان، ایفاگری تار را به سوی پیشرفت سوق میدهند. توجه میکنید صدای تار از کجاها میاید؟! همه اینها به این معنی است که تار دارای این استعداد است. پس هنوز تار این جسارت را دارد که موسیقیهایی را که آلات جهانی ایفا میکنند، در همان سطح بنوازد. به نظر من تار را باید در ایفاگری آن توسعه داد، نه در ساختارش. این نشانگر آن است که تار با قدرتی که دارد میتواند آهنگهایی را که زائیده نیازهای امروزی است بنوازد.
س: استاد، آذربایجان مالک موسیقی تکامل یافته و پرباری میباشد. به همین سبب، در طول تاریخ غارتگران فرهنگی متعددی از قومهای متفاوت چشم به این ثروت معنوی آذربایجان دوختهاند که یکی از نمونه های آن معرفی کردن تار در سایتهای ارامنه به نام ساز خودشان میباشد. نظرتان را در این باره بفرمایید.
استاد قلی یئف: همانطوری که شما گفتید، آذربایجان دارای موسیقی پرباری میباشد این مسأله به همان ضرب المثل ترکی میماند که میگوید: «همیشه به درخت پربار و برگ سنگ میاندازند» (بارلی آغاجا، داش آتاللار). حتی زمانی در سال ۱۹۳۰ گفتهاند: «اوْخوما تار/ سنی سئومیر پرولئتار» (نخوان تار/ نمیخواهد تو را پرولتاریا). اما تار چنان خواند که همه این گفتهها خود به خود محو شدند. و اما مسأله ارامنهای که شما به آن اشاره نمودید. ارامنهای که در قرن ۱۹ و ۲۰ در بین ملت آذربایجان زندگی میکردند، از موسیقی و سازهای این ملت نیز بهره میبردند. آنها، شروع به یادگیری و نواختن آلات ملی آذربایجان کردند. حالا که پا را از حریم خود فراتر نهاده و خاک آذربایجان را تسخیر نمودهاند بر ادعای واهی خود بیشتر پافشاری میکنند. مثلاً در کشورهایی نظیر مکزیک، برزیل و کشورهای آفریقایی به نوازندگی تار میپردازند و از ناآشنایی آنها با هویت اصلی تار نهایت سوء استفاده را نموده، تار را به عنوان آلت ملیشان معرفی میکنند. دلیل این غارتگریها خلاءایست که ارامنه در موسیقی و سازهای خودشان احساس میکنند. در سال ۱۹۷۳ وقتی که در فستیوال سایاتنوای ایروان موغام اجرا کردم، همة ارامنة حاضر در سالن از جا برخواسته و تارمان را تشویق کردند. شما تارزنی ارمنی پیدا کنید که توان نواختن ماهور میانی را داشته باشد. اگر از ارامنه تارزنی پیدا شود که هنر نواختن «سهگاه»، «چوبان بایاتی» را داشته باشد، من و ملتم خواهش میکنیم که به جنابعالی جایزة نوبل را تقدیم کنند!! آنها توان فریب دارند نه نواختن. عمر این هم زیاد طول نمیکشد. همین جاست که یک ضربالمثل ترکی میگوید: «عمر دزدی و دروغ بیش از چهل روز نیست.»
س: آخرین سؤال ما اینست که شما به عنوان استادی مجرب چه پیشنهاد و راهکارهایی را برای پیشرفت موسیقی و نوازندگی تار در آذربایجان جنوبی دارید؟
استاد قلی یئف: مطلقاً هنرستانهای رسمی لازم است. آنهم با سطح علمی بالا، چرا که هر هنری علمی دارد و هنرمند باید مالک این علم باشد. ابتدا باید بر علم موسیقی خود واقف باشیم، سپس موسیقی جهان را آموخته و به مقام مقایسه این دو نائل شویم. لازمة همة اینها عشق و علاقه است، در کنار اینها البته توان چیرگی بر سختیها را باید داشته باشی. بیشک اگر استعداد داری. زحمت کشیدن زمانی مثمر الثمر واقع خواهد شد که استعداد داشته باشی و اگر استعداد و کوشش، هر دو در یک فرد جمع شوند، حتماً نتیجه مثبتی خواهد داشت. پس از گذراندن این مراحل، همانند مادری که با مهر و عطوفت فرزندش را در آغوش میگیرد، تار را باید در آغوش گرفته و دیوانهوار به آن عشق بورزیم. در نتیجه تحمل سختیهاست که انسان را به جایگاهی متعالی میرساند. در این جایگاه متعالی است که آن آذربایجانی، از اینکه تار را بعنوان سمبل هویتش در سینه فشرده، بر خود خواهد بالید.
استاد قلی یئف: تار آذربایجان که تاریخ آن حدوداً به قرن دهم میلادی میرسد برای رسیدن به چنین جایگاهی راه دراز و پر فراز و نشیبی را طی کرده است و از قرن ۱۹ میلادی زینت بخش مراسم عروسی و جشنهای ملی و کنسرتها بوده است. میرزا صادق اسداوغلو (صادق جان) در بین سالهای ۱۸۷۸/۱۸۷۵ براساس تکامل موغامات آذربایجان در این ساز تغییراتی ایجاد نمود. «صادق جان» به تاری که پنج سیم داشت، شش سیم دیگر اضافه نمود و تعداد سیمهای آن را به ۱۱ رساند و خرکهایی به سیمهای زنگ (جینگنه) افزود. و به این ترتیب پردههای اصلی دو و سُل در تار ایجاد شد. بعدها حاجی بیگ او براساس اصول خراماتیک، تار را با پیانو انطباق داد. «صادق جان» نیز برای جلوگیری از انحنای دستة تار توسط تخته چوبی، دستة تار را به کاسة آن متصل نمود. تار که در گذشته گاه بر روی زانو و گاه بر روی سینه نواخته میشد، با تغییراتی که صادق جان بر روی آن ایجاد نمود سبب شد که از آن به بعد بر روی سینه نواخته شود. حاجی بیگ اف در قرن بیستم، تار را در مسیری که آن را به عالیترین درجة هنری میرساند، قرارداد و برای نخستین بار در اپرای «لیلی و مجنون» تار را به عنوان آلتی ملّی وارد ارکستر سمفونیک آذربایجان کرد و زمینه را برای تدریس علمی تار در مکاتب موسیقی مهیّا نمود.
سعید رستماف، شاگرد حاجی بیگ اف پس از چند سال تلاش مستمر کتاب «تار مکتبی» (مکتب تار) را برای نوازندگان مبتدی تار، تألیف نمود. سپس حاجی بیگ اف تار را به عنوان ساز اصلی و پایه «در ارکستر فلارمونیک آذربایجان» جای داد. آثار ماندگاری مانند فانتازیای شور و چهارگاه، آراز باری و جنگی را به رپراتور این ارکستر اضافه نمود و بعدها رپراتور این ارکستر با آثاری از سعید رستم اف، سلیمان علی عسگر اف و حاجی خان محمّداف وسعت یافت. تکامل تار از قرن نوزدهم به سه مرحله تقسیم میشود:
تار در مرحلة اول که از صادق جان شروع شد، با فعّالیّتهای آهنگ سازان و نوازندگانی همچون مشهدی زینال. مشهدی جمیل امیراف، قربان پیرم اف، احمد باکیخانف و منصور اف ها به پیشرفت چشمگیری دست یافت. مرحلة دوم، که از سال ۳۰ یا ۱۹۲۰ شروع میشود، با فعّالیّت آهنگسازان، موسیقی دانان و نوازندگانی همچون حاجی خان محمّداف، علی آقا قلیاف، احسن داداش اف، سرور ابراهیم اف، بابا صلاح اف، و دیگران مسیر تکامل خود را سیر میکند. از سال ۱۹۷۰ که مرحلة سوم تکامل تار شروع میشود «نوازندگی معاصر تار» با سرعت شگرفی در حال پیشرفت است، مرهون خدمات بیشائبة اوزئییر حاجی بیگ اف، در زمینة آهنگسازی و نوازندگی میباشد. وی با دعوت از متخصصین و موزیسینهای خارجی، زمینه را برای علمیتر شدن آلات ملّی فراهم نمود و همین امر موجب پرورش آهنگسازانی شد که، به خلق آهنگها و کنسرتهایی با روح ملّی همّت گماشتهاند و تار که دارای تنهای مطلوب و امکانات تکنیکی ویژهای میباشد، مورد توجه اهنگ سازانی همچون، سعید رستماف، سلیمان عسگر اف، عادیلگرای محمّد بیگلی و سایرین قرار گرفت. به سال ۱۹۵۲ حاجی خان محمّداف با نوشتن ۵ کنسرت آهنگسازی نوین را که بر پایهی روح ملّی نوشته میشد، بنیان نهاد. بعد از وی آهنگسازان دیگری از جمله سعید رستماف، سلیمان علی عسگراف، توفیق باکیخان اف، جهانگیر جهانگیراف، رامیز میریشلی، نریمان محمّداف، محمّدآقا اوموداف، ذاکیر باغیراف، فرنگیز بابایئوا، ناظیم قلییئف، ادویه محمّداوا، با ۲۲ کنسرت، رپراتوار تار را حجیمتر و پربارتر نمودند. که از این تعداد، ۲۰ کنسرت آن را من نواختهام. قبل از نوشتن این آثار، ما کنسرتهای آهنگسازان مشهوری نظر مندلسون، کانلندر، موتسارت، پوتاشکین، زیدس، یووالده و دیگران را مینواختم. بعد از این سری کنسرتهای خارجی، آهنگسازان ما، ۲۲ کنسرت با روح ملّی نوشتند که نخستین ایفاگر ۱۴ کنسرت از این تعداد من بودم.
تار آذربایجانی با پشت سر نهادن فراز و نشیبهای مسیر تکامل به جایگاهی رسیده است که امروزه با مشایعت ارکسترهای بزرگ دنیا، قادر است به زبان موسیقیایی هر کشوری سخن بگوید و این برای تاری که زمانی در جشن و مجالس نواخته میشد، نائلیت بسیار بزرگی است. و اکنون اگر توان نواختن شاهکارهای آهنگسازان بزرگ دنیا نظیر «آله تورکا» (ale turka) و چهلمین سمفونی موتسارت، اورتور «سئویلیا بارباری» راسیلی ، «آوه ماریان» باخن، «نغمهی پاییز» و «بارکوروللا»ی چایکوفسکی، «نغمة شبانة» شومن و آثاری از مونتی، کارلهمار، فائوس، گیریکف، برانس، ریقالت و … را داریم، ثمرة تلاش بیوقفة اوزیر حاجی بیگ اف در زمینة تعلیم علمی موسیقی آذربایجان است و امروز من با جسارت و سربلندی تمام میتوانم بگویم که تار آذربایجان دوران طلایی پیشرفت و انطباق خود با موسیقی دنیا را سپری میکند.
س: قابلیّت تار در ایفای آثار آهنگسازان غربی تا چه اندازهای است؟
استاد قلی یئف: همانطور که میدانید، ملل عراق، آذربایجان، هندوستان و فارس مالک تار مخصوص به خود میباشند، ولی تار آذربایجان مراحل تکامل وسیعی را پیموده و به خاطر اینکه هم بر روی موسیقی موغامی و هم بر روی نت تنظیم شده، در میان سایر تارها از قدرت ویژهای برخوردار است و به دلیل برخورداری از تکنیک و امکانات گسترده در محوریت آلات ملی قرار دارد و متقابلاً نوازنده نیز باید از تکنیک و مهارت بالایی برخوردار باشد. لازم به ذکر است که از یازده سیم تار، پنج سیم آن نقش اساسی را در نواختن ملودی ایفا میکند و بقیه نقش جانبی دارند و با توجه به اینکه دارای دیاپوزون (وسعت صدا) وسیعی است، به همین جهت آثاری را که برای پیانو و ویولون تنظیم شده است در تار نیز میتوان نواخت. البته آثاری هم هستند که به دلایلی نمیتوان در تار تنظیم نمود و مشکلاتی در این باره وجود دارد. مثلاً برای ایجاد صد صدا در ویولون فقط دو سه بار کشیدن آرشه کافیست، اما در تار برای ایجاد صد صدا، باید صد بار مضراب زد. دیگر تفاوتی که میتوان گفت اینست که در تار باید با یک انگشتت دو سیم را نگه داری و آن دو سیم را باید چنان کوک کرد که هر دو یک صدا دهید، تا اسکاژن (تا هماهنگی صدا) به وجود آید.
س: استاد، انسان با تحولات اجتماعی که در طول حیاتش روی داده متحول میشود و نیازهای تازهای پیدا میکند، حال تار بعنوان آلتی سنتی، میتواند پاسخگوی نیازهایی که زائیدة زندگی انسان مدرن است، باشد؟
استاد قلی یئف: هویت ملّی اساس ایفاگری تار میباشد و بر این اساس است که ایفاگری این ساز توسعه مییابد. به همین منوال آموزش تار مسیری صحیح را میپیماید. در آموزش تار ابتدا رنگها، درآمدها و رقصهایی که برگرفته از موغام آذربایجان میباشند آموزش داده و بتدریج به تدریس موغامها پرداخته میشود. بعد از فرا گرفتن همه اینها و پیشرفت در این زمینه، در کنار نواختن موسیقی ملیمان، موسیقی اروپا نیز مورد توجه ماست و آنها را نیز مینوازیم. به طوریکه قبلاً گفتم، تدریس صحیح تار باعث پیشرفت ایفاگری تار میشود. پس نوازندگان، ایفاگری تار را به سوی پیشرفت سوق میدهند. توجه میکنید صدای تار از کجاها میاید؟! همه اینها به این معنی است که تار دارای این استعداد است. پس هنوز تار این جسارت را دارد که موسیقیهایی را که آلات جهانی ایفا میکنند، در همان سطح بنوازد. به نظر من تار را باید در ایفاگری آن توسعه داد، نه در ساختارش. این نشانگر آن است که تار با قدرتی که دارد میتواند آهنگهایی را که زائیده نیازهای امروزی است بنوازد.
س: استاد، آذربایجان مالک موسیقی تکامل یافته و پرباری میباشد. به همین سبب، در طول تاریخ غارتگران فرهنگی متعددی از قومهای متفاوت چشم به این ثروت معنوی آذربایجان دوختهاند که یکی از نمونه های آن معرفی کردن تار در سایتهای ارامنه به نام ساز خودشان میباشد. نظرتان را در این باره بفرمایید.
استاد قلی یئف: همانطوری که شما گفتید، آذربایجان دارای موسیقی پرباری میباشد این مسأله به همان ضرب المثل ترکی میماند که میگوید: «همیشه به درخت پربار و برگ سنگ میاندازند» (بارلی آغاجا، داش آتاللار). حتی زمانی در سال ۱۹۳۰ گفتهاند: «اوْخوما تار/ سنی سئومیر پرولئتار» (نخوان تار/ نمیخواهد تو را پرولتاریا). اما تار چنان خواند که همه این گفتهها خود به خود محو شدند. و اما مسأله ارامنهای که شما به آن اشاره نمودید. ارامنهای که در قرن ۱۹ و ۲۰ در بین ملت آذربایجان زندگی میکردند، از موسیقی و سازهای این ملت نیز بهره میبردند. آنها، شروع به یادگیری و نواختن آلات ملی آذربایجان کردند. حالا که پا را از حریم خود فراتر نهاده و خاک آذربایجان را تسخیر نمودهاند بر ادعای واهی خود بیشتر پافشاری میکنند. مثلاً در کشورهایی نظیر مکزیک، برزیل و کشورهای آفریقایی به نوازندگی تار میپردازند و از ناآشنایی آنها با هویت اصلی تار نهایت سوء استفاده را نموده، تار را به عنوان آلت ملیشان معرفی میکنند. دلیل این غارتگریها خلاءایست که ارامنه در موسیقی و سازهای خودشان احساس میکنند. در سال ۱۹۷۳ وقتی که در فستیوال سایاتنوای ایروان موغام اجرا کردم، همة ارامنة حاضر در سالن از جا برخواسته و تارمان را تشویق کردند. شما تارزنی ارمنی پیدا کنید که توان نواختن ماهور میانی را داشته باشد. اگر از ارامنه تارزنی پیدا شود که هنر نواختن «سهگاه»، «چوبان بایاتی» را داشته باشد، من و ملتم خواهش میکنیم که به جنابعالی جایزة نوبل را تقدیم کنند!! آنها توان فریب دارند نه نواختن. عمر این هم زیاد طول نمیکشد. همین جاست که یک ضربالمثل ترکی میگوید: «عمر دزدی و دروغ بیش از چهل روز نیست.»
س: آخرین سؤال ما اینست که شما به عنوان استادی مجرب چه پیشنهاد و راهکارهایی را برای پیشرفت موسیقی و نوازندگی تار در آذربایجان جنوبی دارید؟
استاد قلی یئف: مطلقاً هنرستانهای رسمی لازم است. آنهم با سطح علمی بالا، چرا که هر هنری علمی دارد و هنرمند باید مالک این علم باشد. ابتدا باید بر علم موسیقی خود واقف باشیم، سپس موسیقی جهان را آموخته و به مقام مقایسه این دو نائل شویم. لازمة همة اینها عشق و علاقه است، در کنار اینها البته توان چیرگی بر سختیها را باید داشته باشی. بیشک اگر استعداد داری. زحمت کشیدن زمانی مثمر الثمر واقع خواهد شد که استعداد داشته باشی و اگر استعداد و کوشش، هر دو در یک فرد جمع شوند، حتماً نتیجه مثبتی خواهد داشت. پس از گذراندن این مراحل، همانند مادری که با مهر و عطوفت فرزندش را در آغوش میگیرد، تار را باید در آغوش گرفته و دیوانهوار به آن عشق بورزیم. در نتیجه تحمل سختیهاست که انسان را به جایگاهی متعالی میرساند. در این جایگاه متعالی است که آن آذربایجانی، از اینکه تار را بعنوان سمبل هویتش در سینه فشرده، بر خود خواهد بالید.
دقت:
“این مصاحبه قبلا در نشریه دانشجویی کیملیک منتشر شده است”
“این مصاحبه قبلا در نشریه دانشجویی کیملیک منتشر شده است”
No comments:
Post a Comment