بعضی از فعالین ملی ما فکر می کنند که آزادی قره باغ کار چند هفته و یا چند ماه است.
کسانی که از علم نظام و جنگ کمی اطلاع داشته باشند، می دانند که آزادی قره باغ توسط ارتش آذربایجان کار یکی دو هفته نیست.
برای یک حمله ی نظامی در این ابعاد احتیاج به ماهها (بعضا سالها) تدارک نظامی و لجستیک مادی و انسانی است.
ارتش آذربایجان با شروع جنگ، چند هدف استراتژیک را در نظر داشت که بعد از چند روز نبردهای سنگین به این اهداف نظامی رسیده است. تسخیر شهر ها قبل از اینکه اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت روانی دارد. ولی تسخیر بعضی ارتفاعات خیلی مهم تر از تسخیر شهر ها و قصبات است. پیشروی ارتش آذربایجان در منطقه ی کوهستانی قره باغ خیلی سخت بود. مخصوصا که ارتش ارمنستان برای دفاع در طی سالهای مدید استحکامات خیلی محکمی به وجود آورده بود. کار ارتش آذربایجان، کاری بود کارستان.
ولی جنگ فقط بخشی از سیاست است.
کشور آذربایجان بعد از استقلال میلیاردها دلار سرمایه ی خارجی جذب کرده و در آینده هم جذب خواهد کرد. سرمایه ی خارجی احتیاج به یک ثبات نسبی دارد. طبیعی است که رهبران جمهوری آذربابجان همه ی این موارد را در نظر گرفته و پشت میز مذاکره نشستهاند.
امروز رهبری آذربایجان از موضع قدرت و در عوض رهبران ارمنی از موضع ضعف پشت میز مذاکره می نشینند.
طبیعتا با این مذاکرات هم قره باغ آزاد نخواهد شد. ولی رهبری جمهوری آذربایجان با این جنگ به اهداف زیرین رسید:
- از نظر نظامی بر خلاف گذشته، ارتش آذربایجان در بیشتر مناطق در موضع سرکوب نسبت به ارتش ارمنستان قرار دارد. یعنی خیلی از مراکز نظامی، شهرها، قصبات، راهها و پلها در تیررس آتش ارتش آذربایجان قرار دارند.
ساکن شدن بخشی ار ارامنه ی سرزمین مادر و کشورهای دیگر در قره باغ نه تنها متوقف خواهد شد، بلکه در زیر تهدید دائمی ارتش آذربایجان، کوچ بخشی از ساکنین قره باغ به سرزمین مادر و کشورهای دیگر نیز امری اجتناب ناپذیری است.
- از نظر سیاسی رهبری جمهوری آذربایجان به کشورهای منطقه، دنیا و بخصوص کشورهائی که مستقیم و غیر مستقیم به ارمنستان کمک می کنند، فهماند که این کشور قادر به دفاع از مردم، منافع و ثروتهای کشور است و در صورت لزوم از به کار بردن نیروی نظامی تردیدی به خود راه نخواهد داد.
- از نظر روانی ارتش و مردم آذربایجان اعتماد به نفس شان را که در نتیجه ی شکست های قبلی و مذاکرات طولانی بی نتیجه خدشه دار شده بود، دوباره بدست آوردند. البته نبردهای آوریل ۲۰۱۶ با ارتش ارمنستان و پیروزی ارتش آذربایجان در آن نبردها مقدمه ی این امر بود.
رهبران آذربایجان در حالیکه پشت مذاکره نشستهاند، ارتش آذربایجان را در مواضع تسخیر شده به صورت آماده باش نگاه خواهند داشت.
مطمئن باشیم اگر رهبران آذربایجان احساس بکنند که این مذاکرات نیز برای وقت کشی و خر رنگ کنی است، در شروع دور تازه ای از نبردها تردیدی بخود راه نخواهند داد.
بعد از اشغال قره باغ توسط ارتش ارمنستان، جمهوری آذربایجان
از نظر نظامی و سیاسی هیچوقت چنین در موضع قدرت قرار نداشت.
چرا که:
- از نظر داخلی رهبری کشور، مردم آذربایجان و
نیروهای سیاسی جامعه بعد از سالها تشتت، برای آزادی سرزمین های اشغال شده، به
عنوان ید واحده عمل می کنند.
- فاکتور جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان
جنوبی به شکل غافلگیر کننده ای نه تنها پشتگرمی تازه ای برای جمهوری آذربایجان و
ارتش اش بود، بلکه در داخل کشور ایران نیز باعث جبهه بندیهای تازه ای شده و
تردیدهای رهبران جمهوری اسلامی را در حمایت از سیاست اشغالگرانه ی ارمنستان افزون
تر کرد. رهبری جمهوری اسلامی باید به هر نحوی که شده، دایره ی همبستگی دو سوی
ارس را محدود نگاه دارد. ادامه ی حمایت رژیم از ارمنستان دامنه ی خشم مردم در
آذربایجان جنوبی راگسترده تر نموده و در روزهای فلاکت داخلی و بین الملی رژیم،
می تواند عواقب سنگینی برایش داشته باشد. حمایت آذربایجانیهای جنوبی ( از هر قشر و
طبقه ای) از خواهران و برادرانشان در شمال و سکوت (حتی قرار گرفتن بعضی ها
در کنار ارمنستان) بخش های دیگر کشور در این عرصه، عملا آذربایجان را از بقیه ی
کشور جدا و از نظر عاطفی، اخلاقی و سیاسی "تجزیه" نمود.
این امر از چشم بخشی از نیروهای عافیت طلب حاکمیت پنهان نمانده
است.
- حمایت بی قید و شرط ترکیه از جمهوری
آذربایجان نه تنها اعتماد به نفس رهبری جمهوری آذربایجان را افزون تر کرد، بلکه
فاکتور تازه ای این بار در خطوطی کاملا روشن به معادلات منطقه ای افزوده و در
آینده برای عقب نماندن از قافله، رهبران روسیه و ایران را به فکر وا خواهد داشت.
- متحدین منطقه ای ارمنستان یعنی روسیه و
ایران به دلایلی که خود موضوع مطلب جداگانه ای است، در حمایت از ارمنستان دچار
تردید و تزلزل شده اند.
- افکار عمومی جهان، سازمان ملل و بیشتر
کشورهای غربی حداقل در حرف هم شده در این مناقشه حق را به جمهوری آذربایجان می
دهند.
- بعد از این شکست، جمهوری ارمنستان وارد
دوران جدیدی از کشمکش های سیاسی خواهد شد. این کشمکش ها به احتمال زیاد در جمهوری
ارمنستان - مسبوق به سابقه- مسالمت آمیز نخواهد بود. روزهای صدارت پاشینیان در حال
شمرده شدن است. همه ی اینها موضع ارمنستان را تضعیف خواهد کرد.
نبرد برای آزادی قره باغ از هر دو طرف جانهای زیادی را گرفته و
خانواده های متعددی را داغدار نمود.
در سی سال اخیر جمهوری آذربایجان بارها و بارها ثابت کرده است
که خواهان جنگ نیست و می خواهد در این منطقه ی متلاطم در صلح و صفا با همسایگانش
زندگی کند. رابطه ی حسنه ی جمهوری های آذربایجان و گرجستان نمونه ی خوبی برای این
ادعا است.
تحولات اخبر باید چشمهان رهبران جمهوری ارمنستان را برای دیدن
واقعیات باز بکند.
یک کشور کوچک، فقیر و ضعیف با اکثریت قریب به اتفاق اهالی
مسیحی اش همچون جزیره ای در میان اقیانوسی از صد ها میلیون مسلمان نمی تواند تا
ابد به سیاست های قلدرمنشانه اش ادامه دهد.
حمایت ایران با اکثریت اهالی مسلمان اش از یک کشور مسیحی که
حقوق هم کیشان، هم زبانان و هم تباران اش را زیر پا لگد می کند، می تواند همانند
برف در زیر آفتاب بهاری آب شده و از امروز به فردا دیگر وجود نداشته باشد.
کشور روسیه که به قول رهبر قبلی ارمنستان پتروسیان، در اراضی
اش، خود دارای بیست قره باغ دیگری است. تا کی می تواند روی کارت ارمنستان قمار
بکند؟...
کشورهای دیگر دنیا - بخصوص بعد از این بیماری جهانگیر کرونا-
مشکلات متعددی دارند که جای زیادی برای دغدغه های رهبران ارمنستان باقی نمی
گذارد.
راه حل مناقشه ی قره باغ جنگ نیست. هر دو کشور باید امکانات
محدود خودشان را صرف آبادانی و رفاه مردمانشان بکنند.
جمهوری آذربایجان یک بار دیگر ثابت کرد که به هیچ قیمتی از
آزادی قره باغ و سرزمینهای اشغالی اش صرف نظر نخواهد کرد.
جمهوری ارمنستان باید قره باغ و سرزمین های اشغالی آذربایجان
را تخلیه نموده و به این مناقشه ی خونین پایان
دهد.
-
No comments:
Post a Comment