آقای میثم بادامچی در باره انتخابات ترکیه ۱۴و۲۸ ماه مه مقالات متعددی منتشر کرده است. او پس از پیروزی رجب طیب اردوغان بر رقیب خود کمال قلیچداراوغلو، مقاله ای با عنوان «درسهای پیروزی اردوغان برای ایرانیان در پنج پرده» بتاریخ ۹ خرداد۱۴۰۲ در سایت «زیتون» منتشر کرده است.
پرده اول- آقای بادامچی در پرده اول می گوید: «زیبا نیست رئیسجمهوری کشوری که در خاورمیانه پیشرو محسوب میشود، پیروزی در انتخابات را با حمله به اقلیت الجیبیتی شروع کند.» و در همان پرده اول از تساهل و رواداری اردوغان در رابطه با فرهنگ ها وملیت ها سخن می گوید: «منطق اردوغان منطق امپراطوری نیمهچندفرهنگگرای اسلامی، برگرفته از سیستم ملت عثمانی، است،
برای همین نوعی تکثر زبانی و هویتی محدود درمورد خارجیها و مهاجران را برسمیت میشناسد.» آقای بادامچی همدلی خود را با اردوغان اسلامگرا اینگونه فرموله می کند: «البته حیف که متحد او در دولتداری حزب راست افراطی حرکت ملیگرا (با رهبری باغچهلی) است و مجبور است به ایشان در راستای ملیگرایی افراطی امتیازاتی بدهد و منطق ملیگرایی افراطی را بر منطق مسلمانی گاهی اولویت دهد.» آقای بادامچی
مدال «پیشرو» ی و به رسمیت شناختن «تکثرزبانی
وهویتی» را به سینه ی کسی سنجاق می کند که نه تنها پس از پیروزی، بلکه در تمام
دوران تبلیغات انتخاباتی به اقلیت الجیبیتی حمله می کرد. اردوغان معتقد است: «برابری زن ومرد در تناقض با طبیعت
است » وبی سبب هم نیست که اردوغان از خروج ترکیه از کنوانسیون جهانی منع خشونت
علیه زنان «کنوانسیون استانبول» دفاع می کند.
به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی و هویتی
خارجی ها و مهاجرین نه به خاطر به رسمیت شناختن «تکثرزبانی و هویتی» بلکه عمدتا بخاطر
نیروی کار ارزان و تهدید و باجگیری از اروپا،
که اگر منویات ترکیه لحاظ نشود مهاجران را به اروپا گسیل خواهد کرد، بوده است. در
داخل ترکیه نحوه ی برخورد اردوغان با مطالبات
کردها میزان به رسمیت شناختن هویتهای ملی و زبانی را نشان میدهد.
آقای میثم بادامچی ازاینکه عدالت و توسعه
مجبور شده به حزب حرکت ملی در راستای ملیگرایی
افراطی امتیازاتی بدهد؛ متاسف است. آک پارتی اسلام سیاسی و حاکمیت دین را در جامعه
ترکیه پیش می برد و حزب حرکت ملی هم
ایدئولوژی راسیستی وپان ترکیستی دارد. اسلام سیاسی اک پارتی هیچ ارجحیتی بر حزب
حرکت ملی ندارد.
«منطق مسلمانی» اردوغان اسلام گرا این
است که گام به گام دست آوردهای جمهوریت را کنار بزند ولائسیسم، احترام به حقوق بشر
و دموکراسی را که در قانون اساسی ترکیه جایگاه برجسته ای دارد در عمل از محتوی خالی
کند: تعداد کل کورس های قرآن در ترکیه در
سال ۲۰۰۲، اولین سال حکومت حزب عدالت و توسعه، در مجموع ۳ هزار و ۶۹۹ بوده و در سال ۲۰۲۰ به ۱۸ هزار و ۶۷۵ کورس رسیده است. در ۱۸سال،
۱۵ هزار کورس قران افتتاح شده است، یعنی ۴۰۰ در صد افزایش.
تعداد کودکانی که تحت آموزش "مذهب و
ارزش ها" قرار گرفته اند در شش سال (از
۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰) به نیم میلیون نفر رسیده است.*
در دوران حکومت «حزب عدالت و توسعه» کتابخانه ها
تعطیل وهزاران مسجد افتتاح شده است. طی سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۸(۵ سال) سه هزار و دویست و نود و دو مسجد تازه ساخته
شده و در همان دوره زمانی ۵۰ کتابخانه عمومی افتتاح شده است. **
پرده دوم - آقای
بادامچی در پرده دوم ادعا می کند: «دنیایی از درس در نتیجه انتخابات ۲۰۲۳ ترکیه و ۱۴۰۰ ایران، و کلا مقایسه
رفتارهای انتخاباتی جوامع ایران و ترکیه در ۱۵ سال اخیر هست که میشود
برایشان تبیین الهیات سیاسی هم فراهم کرد.»
آیا بطور اصولی می شود جامعه ترکیه را با ایرانِ جمهوری اسلامی مقایسه کرد؟
آقای بادامچی با تاکید روی «تفاوت فرهنگ شیعه و سنی» می خواهد «تفاوت رفتار
انتخاباتی مردم ایران و ترکیه» را با الهیات سیاسی «تبیین» کند. در صد سال گذشته ایران
و ترکیه دو مسیرکاملا متفاوتی را طی کرده اند. آتا تورک از بقایای امپراتوری
عثمانی ترکیه نوین را با قانون اساسی مدرن
و لائیک و آزادی زنان و تغییر خط به لاتین و ده ها اقدام مترقی دیگر، بنیان گذارد. رضا شاه اوایل سلطنت اش خواست از آتا
تورک تقلید کند ولی این تقلید هم ابترو بی حاصل بود. در رابطه با مبارزه با خرافات
مذهبی مطلقن پیگیر نبود.
رضا شاه با همدستی ارتجاع، ناسیونالیسم
افراطی ایرانی را ایدئولوژی رسمی حکومت قرار داد. به سرکوب خشن ملیت های غیر فارس ساکن ایران روی آورد. محمد رضا پهلوی همان سیاست پدر را ادامه داد و از ترس چپ
ها به شیعه اثنی عشری پناه برد و به فعالیت های مذهبی میدان داد.
ترکیه جامعه مدنی گسترده و نیرومندی دارد.
ده ها سال است که در ترکیه اعدام بر چیده شده است. در
ترکیه احزاب مختلفی در صحنه سیاسی حضور دارند. در نتیجه انتخابات سراسری که در ۱۴ مه در ترکیه برگزار شد، ۱۵
حزب سیاسی به مجلس ملی ترکیه راه یافتند.
در ایران هیچ حزب وگروهی نه تنها اجازه فعالیت ندارند، بلکه در چهل سال گذشته پیوسته
ومستمر نه فقط اعضا وهواداران سازمانهای سیاسی بلکه دگر اندیشان وآزادیخواهان
منفرد وسندیکالیست ها وفعالان مدنی ملل تحت ستم نیز بازداشت و شکنجه شده اند. به
حبس های طولانی محکوم شده اند. اعدام شده اند .اعدام های دهه ی شصت وقتل عام هزاران
زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در
همین جمهوری اسلامی رخ داده است. (البته اینها مطالبی نیست که اقای بادامچی ندانند)
تعجب من از این است که این چه مقایسه ای است که او انجام می دهد!
پرده سوم - آقای
بادامچی در پرده سوم یک سری اطلاعات در رابطه با تصوف ( یا آنطور که آقای بادامچی
با تاکید می گویند "جماعت و طریقت "
) ارایه می دهند وتوضیح می دهند که مرشد اردوغان، نجیب فاضل، بوده که «حدود ۴۰ سال قبل فوت کرده است، حکم
احمد فردید (و تاحدی جلال آل احمد؟) را دارد برای نواسلامگرایان آک پارتی در ترکیه».
اقای بادامچی با تکیه به روابط مرشد-مرادی نتیجه می گیرد:« صوفیها پشت اردوغان
هستند»!
افای بادامچی می نویسد: «جماعت و طریقت
در جریان اصلی سیاست ایران محلی از اعراب ندارند» البته ما نمی دانیم منظور اقای
بادامچی از عدم وجود تصوف یا همان "جماعت
و طریقت" چیست؟ آیا این خوب است، یا بد است ما نمی دانیم. البته سر نخ هایی میدهد: «روحانیت شیعه در سدهی اخیر
بخشی از تصوف را به اسم عرفان و درس اخلاق درونی کرده است که آثار و درسهای
عرفانی آقای خمینی از مصادیق بارز آن هستند. خلاصه آنکه برخی طریقتهای صوفیه،
خصوصا در طریقت نقشبندیه، از حامیان اصلی اردوغان در انتخابات اخیر بودند، چنانکه
ولی فقیه کنونی ایران، آقای خامنهای هم، برای برخی پیروانش نقش مرشد و مراد
عرفانی را دارد»
اگرباز
گشایی مسجد ایا صوفیه وتاریخچه ی آن و تفاوت برخورد اردوغان با خامنه ای در رابطه
با حجاب و مشروبات الکلی وسیاست خارجی را کنار بگذاریم؛ جوهر حرف بادامچی این است
که «اسلام اردوغانی نسخه بسیار روزآمدتر و کاراتری از اسلام خامنهای و اصولگرایان
تندرو در ایران است» و نتیجه:«تقریبا هرچه اصلاح طلبان در بیست سال گذشته از خامنهای
خواستهاند انجام بدهد تا نظام جمهوری اسلامی بماند و مردم هم راضی باشند، اردوغان
انجام داده است». پس آقای خامنه ای به نصایح آقای بادامچی و اصلاح طلبان حکومتی
ذوب در ولایت تان عمل کنید تا مردم کامروا باشند واز شما راضی!
من تعجب می کنم که چرا اقای بادامچی به تفاوت ساختار سیاسی جمهوری اسلامی با ساختار چند
حزبی و قانون اساسی بسیار مدرن ترکیه توجه نمی کند! چرا به آزادی احزاب در ترکیه اشاره
نمی کند. چرا اقای بادامچی همه اش خامنه ای واردوغان را مقایسه می کند. چرا نمی
گوید اردوغان هر قدر هم مرادش نجیب فاضل
باشد؛ رهبر حزبی است که یازده میلیون عضو دارد!
پرده چهارم -
آقای بادامچی در پرده چهارم سعی می کند استدلال
کند که «اسلام سنی» واقع گرا ومحافظه کار است. «تشیع دوازده امامی» گفتمان
انقلابی دارد که «نه تنها در رفتار رهبران دینی ایران و ترکیه، حتی در رفتار مردم
عادی ایندو کشور هم نمود دارد» و ادامه می دهد: «خصوصا پس از جنبش مهسا، و خیزشهای
دی ۹۶ و
آبان ۹۸، ایرانیان مدام به گذار از جمهوری اسلامی فکر میکنند،
حتی اگر زورشان هم نرسد: فردایی آرمانی که در آن دیگر خامنهای رهبر مطلقهی کشور
نیست. ایرانیان مدام برای فردا نقشه میکشند.» و بعد به ترکیه رجوع می کند: «ولی
در ترکیه چه؟ در ترکیه، در ۲۸
مه، انتخاباتی رخ داد که براحتی میشد با شرکت در آن و رای به طرف قلیچداراوغلو،
اردوغان را بازنشسته کرد.» (البته من فکر نمی کنم براحتی میشد اردوغان را باز
نشسته کرد) وبعد نتیجه می گیرد که «اسلام سنی، از نوعی که اردوغان نمایندگی میکند،
بطور تاریخی گرایش به تبعیت از نظم موجودی دارد که سلطان یا خلیفه به عنوان ظلالله
تبلور آن هستند و محافظهکارتر است. شیعه، همیشه انقلابیتر بوده است» آقای
بادامچی اصرار دارند که تحولات اجتماعی و سیاسی را با مذهب توضیح دهند!
آقای بادامچی از اینکه ایرانیان مدام به گذار از جمهوری اسلامی فکر میکنند
ناراحت است وایرانیان را غیر مستقیم مسخره
می کند که به « فردایی آرمانی» فکر می کنند ونقشه می کشند. او ایرانیان را به
تسلیم در مقابل نظام تماما فاسد ومافیایی وجنایتکار دعوت میکند. آقای بادامچی پیوسته «تبعیت از نظم موجود» و«محافظه کاری» را تبلیغ می کنند.
اگر «تبعیت از نظم موجود» و«محافظه کاری» در ترکیه تا حدودی پاسخ مثبت می گیرد (که
خود این نظر جای بحث زیادی دارد) نه بخاطر سنی بودن یا نبودن مردم؛ بلکه بخاطر ساختار سیاسی چند حزبی و قانون اساسی
لائیک و دموکراتیک آن کشور است. ترویج و تبلیغ «تبعیت از نظم موجود» در جمهوری
اسلامی بمعنای همصدایی با ظالم و تقابل صریح و روشن با مطالبات برحق زنان، جوانان،
کارگران و زحمتکشان وملیت های تحت ستم است!
پرده پنجم- آقای
میثم بادامچی در پرده پنجم پرده ها را کنار
می زند حرف حساب اش را بر زبان می آورد: «نامحبوبیت سپاه پاسداران در ایران نزد
عامه مردم، در برابر محبوبیت ارتش در ترکیه» را به سنی بودن ترکیه و تشیع ایرانی
ها برمی گرداند. همان منطقی که در جای جای این پرده های پنجگانه شاهد بودیم. اقای
بادامچی اپوزیسیون جمهوری اسلامی را سرزنش
می کند: «این اپوزیسیونگری همینطور آفات مهمی دارد: یعنی گاهی سر به افراط میگذارد،
طوری که امکان هرگونه دیالوگی را با حکومت و نیروهای مسلح میگیرد، وضعیتی که
امروز در اپوزیسیون برانداز با آن روبرو هستیم جز این نیست». پس تا اینجا معلوم شد
که ایشان مدافع «دیالوگ» با حکومت و نیروهای مسلح است. ودل خوشی از اپوزیسیون ندارد. به ایشان حتی اصلاح
طلب نوع میر حسین موسوی وآن ٤٠٠ نفر که از پیشنهاد رفراندوم موسوی حمایت کردند، هم
نمیشود گفت. مطلقن نمی شود گفت!
آقای
بادامچی می گوید: «بدون همکاری سپاه و ارتش گذار به دموکراسی در ایران و رها شدن
از سیطرهی ولایت مطلقهی فقیه ممکن نیست. در یک ایران آینده مرامنامه سپاه باید
عوض شود و ولایت فقیه حذف، و این نیروی
مسلح به ارتشی عادی، مانند ترکیه، بدل شود» این
حرف های صریح وروشن اقای بادامچی احتیاج
به تفسیر وتوضیح ندارد!
فکر نمی کنم با عوض کردن مرامنامه سپاه پاسداران ماهیت وعملکرد سپاه عوض شود و به
یک ارتش عادی مانند ترکیه تبدیل شود! این چه مقایسه ی نابجا و بی معنایی است! (اینکه ارتش ترکیه کی وچگونه تشکیل شده وچه روندی را طی کرده، اینجا جای بحث
نیست. اما مسلم است که سپاه پاسداران هرگز نمی تواند به ارتش معمولی تبدیل شود).
واقعیت
این است که در این پرده های پنجگانه خیلی روشن نمی شود که اقای بادامچی این پرده ها را
خطاب به مردم ایران نوشته یا گزارش-رهنمودی است برای سپاه پاسداران! در این پرده
های پنجگانه از نهادهای رسمی وغیر رسمی امنیتی و اطلاعاتی
سرکوبگر وابسته به سپاه و بیت رهبری ارزیابی و تحلیلی ارایه نمی شود. البته اقای
بادمچی از«قاطی سیاست شدن سپاه» ناراضی است زیرا سپاه «خود را برابر رای اکثریت
مردم قرار داده است».
آقای بادامچی با افتخار به ما یاد آوری می کند که «سپاه
پاسداران در ایران در یکسری صنایع، از جمله هوافضا، از ارتشهای قوی منطقه است.» و
فراموش نمی کند که از اپوزیسیون برانداز انتقاد
کند که چرا «تمام هم وغم خود را آن قرار داده که سپاه پاسداران را سازمان تروریستی
اعلام کند» و هشدار می دهد که این «امر» مشکلات جدی دارد.
آقای بادامچی از قدرت سپاه و نیروهای مسلح بسیار شوق زده است و این شور و هیجان
خود را نمی تواند کنترل کند: « قدرت سپاه و کلا نیروهای مسلح ایران و ارتش ترکیه
در زمینه های مهمی قابل مقایسه است، خصوصا اگر در نظر بگیریم توسعه صنایع نظامی
ایران ذیل تحریمها و قطع ارتباط با غرب رخ داده و ترکیه این مانع را نداشته است».
اقای بادامچی اینجا به سپاه پاسدان مدال
هم می دهد که با وجود تحریم ها از ارتش ترکیه که عضو ناتو است جلو زده است. مردم
ایران قدرت سرکوبگری سپاه ونهادهای وابسته
به آن را در این چهل سال با پوست وگوشت خود لمس کرده اند. مردم عراق وسوریه ولبنان و... نیز قدرت سپاه را در جنگ های نیابتی
در کشورهایشان و مصیبت هایی که سپاه پاسداران بر سرشان آوار کرده، دیده اند.
آقای میثم بادامچی می گوید: «البته اگر
در ترکیه هم نظامیها آشکارا وارد سیاست میشدند و جا را برای غیرنظامیان در سیاست
و فرهنگ و اقتصاد اینقدر که در ایران رخ داده، تنگ می کردند، شاید آنها هم مانند
سپاه در ایران اینقدر نامحبوب میشدند.» نامحبوب!!
آقای میثم بادامچی مردم ایران را کنار
گذاشته و با استیصال تمام دنبال گوش شنوا در
میان سپاهیان و نیروهای مسلح در ایران می گردد: «آیا گوش شنوایی در میان سپاهیان و
نیروهای مسلح در ایران برای خروج از این وضعیت هست؟» عافیت باشد آقای بادامچی!
کلن- ۵ ژوئن ۲۰۲۳ (۱۵ خرداد۱۴۰۲)
**https://www.birgun.net/haber/akp-turkiye-sinin-ozeti-bes-yilda-3-bin-cami-50-kutuphane-acildi-266222
No comments:
Post a Comment