Feb 20, 2020

خوجالی، جنایتی علیه انسانیت

علی قره جه لو

در اوایل سالهای 1960 ارمنی ها برای قبولاندن باصطلاح 24 آوریل بعنوان نسل کشی، فعالیت های وسیعی را برای گرفتن اجاز از مسکو آغاز کردند.  در سال 1965 رهبران ارمنی که در روسیه زندگی می کردند، بویژه در نتیجه اصرار میکویان، اجازه برگزاری پنجاهمین سالگرد نسل کشی ارمنی از مسکو گرفته شد.  در عین حال 24 آوریل، مطابق با سالروز تولد آندرانیک، که ارمنی ها او را بعنوان قهرمان ملی می شناسانند، بود.  با پیشقدمی رهبر حزب کمونیست ارمنستان، زورابیان و میکویان اجازه برگزاری جشن تولد آندرانیک نیز از مسکو کسب می شود.
 بدنبال آن، همه روزنامه ها و مجلات شروع به انتشار نوشته های تهییج آمیزی در مورد قهرمانی های آندرانیک می کنند.

بعد از گرفتن اجازه از مسکو، باصطلاح پنجاهمین سالروز نسل کشی ارمنی در 24 آوریل 1965 در ایروان میتینگی با شرکت چهار صد هزار نفر برگزار می گردد.  پانکارت هایی که در میتینگ حمل می شد، هدف های آینده رهبران ارمنی را نیز آشکار می کرد:  "ارمنستان غربی (آناتولی) باید مال ما باشد"، "قره باغ کوهستانی مال ماست"، " نخجوان خاک ارمنی است"،  "ارمنی ها! زمان گرفتن انتقام 1915 است.  متحد شوید!"

در نیمه دوم سالهای 1980 در پروسه فروپاشی اتحاد شوروی، ارمنی ها، سیاست های  "پرسترویکا" (تجدید حیات) و "گلاسنوست" (شفافیت) گوباچف را فرصت دانسته و شروع به ادعای حق در منطقه قره باغ کوهستانی کردند.  ارمنی های منطقه قره باغ، برای الحاق قره باغ به ارمنستان آغاز به برگزاری میتینگ ها و تظاهرات کرده و علیه آذربایجانی ها اقدام به کار برد خشونت کردند.  در نتیجه سیاست های روسیه تزاری در قفقاز، ارمنی ها در قره باغ صاحب اکثریت شدند، و در پروسه فروپاشی اتحاد شوروی نیز، ارمنی ها با استناد به برتری جمعیت ارمنی در قره باغ آغاز به ادعای حق کردند.  در نتیجه، تنش بین آذربایجان و ارمنستان نیز شدت گرفت.  "جمهوری سوسیالیستی ارمنستان" با استناد به اینکه، اکثریت جمعیت بخش کوهستانی قره باغ را ارمنی ها تشکیل می دهند، مدعی الحاق این منطقه به ارمنستان گردید. (1)
در سال 1988 ارمنی های قره باغ خواستار جدایی از آذربایجان و الحاق به ارمنستان شدند، و مجلس قره باغ طی لایحه ای خواستار الحاق قره باغ به جمهوری ارمنستان گردید.  در عکس العمل به این حرکت، "جمهوری سوسیالیستی آذربایجان"، "وضعیت خود مختار" قره باغ را لغو و قانونی مبتی برالحاق قره باغ به آذربایجان را از مجلس گذراند. 
عکس العمل ارمنستان، اعلام رفراندوم استقلال بود، که در نتیجه آن، "جمهوری منطقه کوهستانی قره باغ" در 6 ژانویه 1992 رسما اعلام شد، و این وضعیت، سبب جنگ میان دو کشور گردید.  (2)

قره باغ از نظر تاریخی، بخشی از جغرافیای آذربایجان است، که دارای اهمیت استراتژیک مهمی است.  ارتش ارمنستان در سال 1992 ، زمانی که آذربایجان درگیر کشمکش های داخلی تعیین کننده ای بود، با طرح و برنامه قبلی، و با همکاری مستقیم  نیروهای  نظامی شوروی مستقر در قره باغ،  در 12 فوریه 1992 از مرزهای آذربایجان گذشت و ابتدا، در دهات " مالی بیگلی" و "قوشچولار" 50 نفر از اهالی غیر نظامی این دهات را بقتل رساند.  سپس، در نیمه شب 26 - 25 فوریه 1992  "نیروهای ویژه" و زبده ارتش ارمنستان، که در جهت اجرای "هدف معینی" آموزش دیده بودند، با حمایت تیپ زرهی  366 ارتش شوروی، یک چهارم خاک آذربایجان را اشغال و در این مناطق مرتکب جنایات و نسل کشی هولناکی شدند. (3) 

در میان مناطق اشغالی، شهر "خوجالی" با 11 هزار نفر جمعیت، وجود کارخانه های متعدد، و تنها فرودگاه منطقه، هدف اصلی ارتش ارمنستان بود، زیرا خوجالی دارای اهمیت نظامی ویژه ای بود.  ابتدا خوجالی محاصره، و مدت ها با توپخانه سنگین کوبیده شد، چنانکه وقتی ارتش ارمنستان وارد خوجالی گردید، از جمعیت 11 هزار نفری آن فقط 3 هزار نفر در شهر باقی مانده بود.  در نیمه شب 26 - 25 فوریه مجموعا  613  نفر (شامل 83 کودک، 106 زن، 70  سالمند) بشکل بسیار وحشیانه ای به قتل رسیدند.  در این میان 487 نفر شدیدا  زخمی، و 1275 نفر نیز به گروگان گرفته شدند، و  150 نفر نیز ناپدید شدند.  گروگان ها سالها دور از چشم افکار عمومی و نهاد های بین المللی به بردگی کشیده شده و زنان اسیر مجبور به تن فروشی شدند.

بقیه اهالی شهر با امکانات "نیروهای مقاومت محلی" و در شرایط بسیار سخت زمستان توانستند به مناطق دیگر انتقال یابند.  این جنایات هولناک در حق مردم غیرنظامی، نه تنها در خوجالی، بلکه در تمامی مناطق اشغالی قره باغ، توسط نیروهای ارتش ارمنستان تکرار شد.  بازگویی شاهدین عینی، تصاویر و فیلم هایی که در ارگان های مطبوعاتی انتشار یافتند، نشان می دهد که ارمنی ها بقصد نسل کشی  این عملیات را انجام دادند.  در جنگ ارمنستان و آذربایجان، لابی و دیاسپورای ارمنی، و بسیاری از کشورها از لحاظ مالی و تسلیحاتی به ارمنستان کمک می کردند. 

جنایات قره باغ بمثابه یک نسل کشی تمام عیار

قتل عام هایی که توسط نیروهای ویژه ارتش ارمنستان در حق مردم بی دفاع آذربایجان انجام گرفت، بلحاظ ماهیت خود، در چارچوب تعریف نسل کشی 1948 سازمان ملل (ماده 2) قرار می گیرد.  زیرا این قتل عام ها، هم از نظر طرح و نقشه قبلی کادر رهبری دولت ارمنستان، هم از نظر قصد و نیت  آمرین جنایات، و هم روش های قتل عام قربانیان توسط باند های تحت امر ارتش ارمنستان از جمله:  در آوردن چشم، کندن پوست سر قربانیان، بریدن سینه زنان، دریدن شکم زنان حامله، بریدن و جدا کردن ارگان های مختلف، سوزاندن و زنده بگور کردن قربانیان، کشتن با شکنجه .... همگی در چارچوب تعریف نسل کشی سازمان ملل قرار می گیرند.  (4)  

نسل کشی خوجالی از زبان شاهدین عینی، و مجریان جنایت:

-  دبیر اول " انجمن اتحاد  و همبستگی ترکمان های عراق"، "کورشاد چاووش اوغلو" در مقاله مفصلی تحت عنوان، "در جنگ قره باغ کوهستانی در "اقدم" بودم، داستان واقعی که زندگی کردم"، می نویسد:

"ما بعنوان ترک های عراق (تورکمان) که خود را برادران تنی آذربایجانی ها  می دانیم، در فکر این بودیم که چگونه می توانیم به آذربایجانی ها کمک کنیم.  من بعنوان یک پزشگ که در آن زمان در شهر Umea در سوئد زندگی می کردم، تصمیم گرفتم با جمع آوری دارو و وسایل پزشگی به کمک برادران آذربایجانی ام در قره باغ بشتابم".... چاووش اوغلو ادامه می دهد:
"یکی از بیرحمانه ترین جنایات بین المللی که از طرف ارمنی ها در منطقه ارتکاب یافت در 26 فوریه 1992 بود.  در این تاریخ، ارمنی ها شهر خوجالی را که قبلا توسط سربازان روس خلع سلاح شده بود، تحت محاصره گرفتند.  در این تاریخ، شهر در مقابل هرگونه مقاومت بی دفاع مانده، و نابود شده، و جمعیت آن با بیرحمانه ترین شکل در معرض قتل عام قرار گرفته بود. ارمنی ها با حمله به خوجالی، مردمی را که نتوانسته بودند شهر را ترک کنند، مردم بی سلاح معصوم را قتل عام کردند.  اکثر جسدها سوزانده شده، چشمان اجساد از حدقه کنده شده، دماغ ها و گوش ها ها بریده شده، سرها از بدن جدا شده، و قربانیان در معرض وحشتناک ترین و غیرقابل تصورترین شکنجه ها قرار گرفته بودند.  قتل عام مردم بی سلاح، آشکارا نشان می دهد که آنها با هدف نابودی یک گروه قومی اقدام کرده اند".

-   روزنامه نگار ارمنی، "داوود خیریان" در کتاب خود "بخاطر صلیب" قتل عام خوخالی را چنین تصویر می کند:

" گروه ارمنی بنام "پلنگ"  Gafion که مسئول سوزاندن اجساد بود، در دوم مارس به یک کیلومتری غرب خوجالی 100 جسد آذربایجانی را آورده و روی هم انباشتند، در آخرین کامیون یک دختر 10 ساله را دیدم که از سر و دست زخمی شده، و صورت اش کبود شده بود، ولی علی رغم، سرما، گرسنگی و زخم هایش، هنوز زنده بود.  در آن اثناء سربازی بنام "تیگران" او را گرفته و روی اجساد پرتاب کرد.  سپس همه اجساد را سوزاندند. در آن هنگام از میان اجسادی که می سوختند صدای جیغی شنیدم..."
"سقوط شهر خوجالی را تمام روز زندگی کردم، با تصاویر مستند کردم، با فیلم برداری، در یک روز 1300 ترک آذربایجانی را که بوسیله باندهای ارمنی بقتل رسیده بودند را به اطلاع جهانیان رساندم.  قتل عام خوجالی یک دهشت غیر قابل بیان بود .... آنهایی که از قمه ها و گلوله های ارمنی نجات یافته بودند، زنان، کودکان، سالمندان، بعد از عبور از کوههای پربرف، توانسته بودند خود را به "اقدم" برسانند، پاهای اکثرشان یخ زده بود.  در مسیر جنگلی 12 کیلومتر بین خوجالی و اقدم، اجساد ریخته بودند.... صورت پدران و مادران پیر، با تیغ تکه پاره شده، سینه های زنان جوان مثل پنیر بریده شده، و پوست سر کودکان کنده شده بود". 

-  در یاد داشت های سرباز ارمنی " راجیک دده یان"، طرح ها و وحشیگری های ارمنی ها در آستانه حمله به خوجالی تصویر شده است:
           
"ما، یک روز قبل از حمله به خوجالی، در اطراف "قوشچولار" جمع شد بودیم.  فرمانده مان "سورن سومباتیان" ما را به دو ستون نظامی درآورده و گفت، ما امروز وارد خوجالی خواهیم شد، هرکسی را دیدید، رحم نکنید.  کودک، پیر، جوان، سرباز، زن، دختر، همه را بکشید.  خانه هایشان را آتش بزنید، مسجد هایشان را آتش بزنید، کتاب های مقدشان را با نجس آلوده و مجبورشان کنید، بلیسند.  برای ما فقط یک هدف وجود دارد، انتقام و استقلال "آرجاخین" (قره باغ)".
ما فریاد زدیم "زنده باد آرجاخ" (قره باغ).  در میان ما ارمنی هایی که از سوریه و لبنان آمده بودند، نیز وجود داشتند.  ما وارد خوجالی شدیم.  همان شب، هرکسی را دیدیم، کشتیم.  هر بار که ترک مسلمانی را می کشتیم، در چشمان مان آتش انتقام می درخشید.  اسیران را با سیم های خاردار به پشت ماشین ها بسته و تا تکه پاره شدن شان می کشیدیم.  ارمنی هایی که از سوریه آمده بودند، برای در آوردن جمجمه آنها آلت خاصی نیز با خود آورده بودند.  آنها با آن آلت جمجمه ی سگ های مسلمان را در آورده و با اسکلت سرشان اشیاء می ساختند.
ما بچه های کوچک را به "خان کندی" بردیم.  آنجا دکترهای ما ارگان های درونی آنها را در می آوردند.  به زنان اسیر تا دلمان می خواست تجاوز می کردیم.  بدن کثیف آنها را با صلیب  داغ می زدیم.  از شکنجه هایی که می کردیم لذت می بردیم.  در یکی از مسجد ها آنها را اسیر گرفتیم.  آنها را مجبور کردیم که لانه شیطان، که لانه سگ کثیف خودشان است با نجس آلوده کنند.  تا وقتی ترک های مسلمان اینرا قبول نکردند، ما خود اینکار را کردیم و بعد آنها را در مسجد خودشان کشتیم و همراه کتاب دینی شان خاکستر کردیم.  آنها از خدای شان کمک می خواستند، ولی کسی بدادشان نمی رسید.
خدای آنها هم از ما می ترسید.  اسیران را به کشتن همدیگر مجبور می کردیم.  وقتی نمی کشتند، ما آنها را با شکنجه می کشتیم.  شکم زنان حامله را شکافته، بچه های شان را می کشتیم، تا شمار ترک های مسلمان که از تبار سگ هستند، کم شود.  کشتن آنها برای ما واجب بود.  زیرا، خوردن خون این ترک های مسلمان پست، برای هر ارمنی یک آرزو و دین است".

رسانه های جهانی نسل کشی ارمنی را چگونه منعکس کردند:

-  "سربازان ارمنی هزاران خانواده را نابود کرده اند" (روزنامه ساندی تایمز، لندن، 1 مارس 1992)
-  "آذری ها، 1200 جسد شمرده اند، خبرنگار عکاس لبنانی، می گوید، کشورش، به لابی داشناق ارمنی ثروتمند اجازه داده است تا به قره باغ اسلحه و سرباز بفرستد".  (روزنامه فاینانشیل تایمز، لندن، 9 مارس 1992)
- "بسیاری از انسان ها به شکل زشتی درآورده شده، دختر معصوم فقط سرش باقی مانده است".  (روزنامه تایمز، لندن، 4 مارس 1992)
- "فیلم ویدیویی بچه هایی که گوش هایشان بریده شده نشان داد.  نصف صورت یک زن بریده شده.  پوست سر مردها کنده شده بود".  (روزنامه ایزوستییا، مسکو، 4 مارس 1992)
-  "سرهنگ لئونید کراویتز:  من شخصا بالای تپه  حدود صد جسد را دیدم.  پسر بچه ای سر نداشت.  در هر طرف زن و کوک و سالمندی بود که بشکل بیرحمانه ای به قتل رسیده بودند".  (روزنامه ایزوستیا، مسکو، 13 مار س 1992)
" روزنامه نگاران خارجی که در اقدم بودند، در میان زنان و کودکانی که در خوجالی بقتل رسیده بودند، سه نفر را دیده اند که پوست سرشان کنده و ناخن هایشان کشیده شده بود".  (روزنامه لوموند، پاریس، 14 مارس 19992) (4)

عکس العمل "جامعه جهانی"

قتل عامی که در مقابل چشم جهانیان صورت گرفت، از طرف سازمان ها و نهادهای بین المللی مانند، سازمان ملل و اتحادیه اروپا، با عکس العمل مناسب و عادلانه روبرو نشد.  علی رغم اینکه شورای امنیت در سال 1993 (آوریل - نوامبر) مصوبات 822- 585 - 874 - 884  را تصویب و با این مصوبات  تائید کرد که بخشی از قلمرو آذربایجان توسط ارمنستان اشغال شده است، ولی برای پایان دادن به اشغال کوشش های لازم را نشان نداد.  ارمنی ها در مه 1992 بعد از حمله به "کلبجر" با عکس العمل جدی ترکیه روبرو شدند.  ترکیه با استناد به قرارداد "قارص" (1921) که ترکیه را متعهد می کند تا برای دفاع از آذربایجان مداخله کند، عقب کشیدند.  در سال 1994 آتش بس اعلام شد.
ارمنی ها %20 خاک آذربایجان را اشغال کردند.  هم اکنون 1 میلیون آذربایجانی در تبعید و در شرایط سخت به زندگی ادامه می دهند.  ملتی در وطن خود در تبعید به سر می برد.  ولی، درد و اضطراب شان آرام نگرفته است، و هنوز نتوانسته اند به خانه و کاشانه خود بازگردند.  سازمان ملل با قطع نامه 822 از ارمنی ها خواسته است تا سرزمین های اشغالی را ترک کنند،  ولی ارمنی ها،  تاکنون به این درخواست سازمان ملل وقعی نگذاشته اند.  آمرین و عاملین این جنایت مانند، رابرت کوچاریان، تئر پتروسیان، وازگن سرکیسیان، سرژ سرکیسیان، زوری بالایان، سیلوا کاپیتوکیان ... هنوز آزادانه می گردند.  آشکار است که ارمنی ها که با سلاح، بخشی از خاک آذربایجان را اشغال کرده اند، مسلما بدون کاربرد سلاح نیز آنرا ترک نخواهند کرد!

توضیحات:

(1)  دلیل اکثریت یافتن جمعیت ارمنی در قره باغ، یک دلیل کاملا سیاسی، و مربوط به سیاست های اتحاد شوروی در رابطه با این منطقه بود.  چنانکه امروز، همه سازمان های بین المللی، از جمله سازمان ملل، قره باغ را بلحاظ تاریخی - حقوقی بخشی از خاک آذربایجان برسمیت می شناسند.
بعد از اعلام استقلال خود خوانده، "جمهوری منطقه کوهستانی قره باغ"  (6 ژانویه 1992) تاکنون هیچ کشوری آنرا برسمیت نشناخته، و کماکان آن منطقه بعنوان بخش جدا ناپذیر سرزمین آذربایجان برسمیت شناخته می شود.  و شورای امنیت سازمان ملل نیز تاکنون، 4 قطعنامه در این رابطه صادر کرده است.
در این رابطه می توانید به لینک مقالات  زیر مراجعه نمائید. 
-   مسئله قره باغ:  (بخش اول)  جنبه های حقوقی منازعه.  "جیحون ملازاده"، ترجمه :  علی قره جه لو
-   مسئله قره باغ:  (بخش دوم)  جنبه های مذهبی -  تاریخی منازعه.  "جیحون ملازاده"،  ترجمه:   علی قره جه لو


(2)  کاربرد کلمه "جنگ" در مورد منازعه آذربایجان - ارمنستان یک مفهوم نارسا و حتی گمراه کننده است.  جنگ در معنای کلاسیک  رویاروئی دو نیروی متخاصم و کم و بیش برابر است.   از نقطه نظر آذربایجان مفهوم جنگ تحمیلی و یا جنگ ناخواسته به واقعیت نزدیک تر است.  دلایل زیر می تواند این ادعا را تائید کند:

-   در 21  ژانویه 1989 شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی طی قانون ویژه ای اداره امور قره باغ را موقتا از اختیار آذربایجان خارج و اداره آنرا به عهده یک هیئت 9 نفره ( 5 روس، 3 ارمنی و 1 آذربایجانی) گذاشت.  رئیس این اداره یک روس بنام "آرکادی ولسکی" بود، که به محض ورود به قره باغ از 16 هزار آذربایجانی مقیم "خان کندی" (مرکز قره باغ) خواست تا به دلایل امنیتی شهر را ترک کنند!  در واقع از آن تاریخ به بعد،  قره باغ عملا  تحت کنترل ارمنی ها و حامیان روس آن قرارگرفت.  از نقطه نظر آذربایجان این امر به معنی سلب حاکمیت آذربایجان از قره باغ و رها کردن آذربایجانی های بی دفاع  قره باغ در مقابل حوادث شوم آینده بود. 

-  کمک تسلیحاتی 8 میلیارد کرونی روسیه به ارمنستان به تنهائی نشانگر پشتیبانی فعال روسیه از ارمنستان است که ظاهرا در این منازعه "بیطرف" و "میانجیگر" بود.  گزارشگر روزنامه سوئدی:  "داگنس نی هتر" "میشل مینیارسکی" که کمک تسلیحاتی غیر قانونی ومخفیانه روسیه به ارمنستان  را افشاء کرده بود، آنرا "ارمنستان گیت" نامید.

-  اشغال باکو در ژانویه 1990 توسط 40 هزار از نیروهای ارتش و وزارت کشور شوروی که در میان آنها تعداد زیادی واحدهای ارمنی بودند.  کشتار بیش از 400 تن و زخمی شدن 700 تن از شهروندان آذربایجان در این حوادث که به " ژانویه سیاه" شهرت یافت، عملا  نه تنها هر گونه بسیج نظامی، بلکه حتی هر گونه عکس العمل سازمان یافته ای را نیز از آذربایجان سلب کرد.  در منازعه قره باغ، روسیه به هرگونه کمک تسلیحاتی، لوجستیک، تبلیغاتی و حتی دخالت مستقیم نظامی به نفع ارمنستان دست زد.
در این رابطه می توانید به لینک مقالات زیر مراجعه کنید:

"در ورای رویدادها، چشم انداز یک خبرنگار عکاس ژانویه سیاه - باکو"، رضا دقتی -  بتی بلر، ترجمه علی قره جه لو مراجعه کنید.  هفته نامه شهروند، 21 ژانویه 2000

-  " المان ممد اوف" بخشدار خوجالی که جزو آخرین افرادی بود که با جنگ و گریز منطقه را ترک کرده بود، تجربه خود درباره ماهیت این "جنگ" را در گزارش خود چنین توضیح می دهد:  "این یک عملیات نظامی دقیقا برنامه ریزی شده بود.  البته اگر کمک و پشتیبانی روس ها نبود ارمنی ها قادر به این کار نبودند.  تیپ زرهی 366 نیروهای وزارت کشور روسیه مستقر در "استپاناکرت" (خان کندی - مرکز قره باغ) در آن موقع به ارمنی ها کمک های لازم را برای عملی کردن این حمله کرده بود. آن تیپ روسی "بیطرف" همچنین ارمنی ها را با انواع سلاح ها مجهز کرده بود". 

-  اگر کمک های بی دریغ جمهوری اسلامی ایران به ارمنستان، چه  قبل و چه بعد از منازعه قره باغ را در نظر بگیریم، آنهم در نقش "بیطرف" و "میانجیگر"، به معنای واقعی "جنگ" بین آذربایجان و ارمنستان پی می بریم.  "جنگی" که بوی خون آن حتی جنایتکاران "آسالا" را از لبنان و سوریه، و "داشناق" های دیاسپورای ارمنی را از اقصی نقاط دنیا برای ارتکاب جنایت و قتل آذربایجانی به قره باغ کشانده بود.  جمهوری کوچک، نوپا، و تازه استقلال یافته آذربایجان، که شیرازه سیاسی- اقتصادی و اجتماعی اش از هم پاشیده و در گیر کشمکش های سیاسی داخلی بود، (که یک پای آن نیز باز سیاست های استعماری روسیه وطرفدارانش در آذربایجان بود) می بایستی به جنگی نابرابر تن دهد که برایش تدارک دیده بودند.  
  
(3)  در این رابطه می توانید به لینک مقالات زیر مراجعه کنید:

"یادواره قتل عام خوجالی"، "المان محمد اوف"،  ترجمه:  علی قره جه لو
"نسل کشی خوجالی"، آذربایجان، 26-25 فوریه 1992،  ترجمه: علی قره جه لو
بیست و پنجمین سالگرد نسل کشی خوجالی (قره باغ - آذربایجان)  علی قره جه لو


(4)  روزنامه نگار آمریکایی، "توماس گولتز" (Thomas Goltz)  که از اواخر سالهای 1980 حوادث قفقاز را از نزدیک تعقیب می کرد، و در اثنای فاجعه خوجالی در منطقه حضور داشت، در این خصوص می نویسد:

"اکثریت سربازان ارتش ارمنستان را ارمنی ها تشکیل می دادند، ولی سربازان روس در تیپ قره باغ نیز شرکت داشتند.  در 25 فوریه 1992 که ارمنی ها شروع به حمله به خوجالی کردند، از تمامی تجهیزات جنگی تیپ زرهی 366 ارتش شوروی  که در منطقه مستقر بود، استفاده کرده و به مدت دو ساعت، شهر را با آتش توپ و تانک کوبیدند، و یک روز بعد وارد خوجالی شده و نسل کشی را که هرگز از حافظه ها پاک نخواهد شد، مرتکب شدند. ..."
" آنها، قصد امحای کامل ترک های آذربایجانی که در منطقه زندگی می کردند را داشتند، به این دلیل، عمل آنها بطور روشن نسل کشی محسوب می شود".

برای دیدن پوشش رسانه ای و عکس ها و تصاویر نسل کشی خوجالی، می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:




19 فوریه 2020
تورنتو -  کانادا
علی قره جه لو
 

No comments: