Feb 22, 2020

نشست سومین کنفرانس شورای دمکراسی خواهان ایران در چند پرده

محمد حسین یحیایی
از مدت ها پیش تدارک این کنفرانس از سوی دست اندر کاران شورا پیش برده می شد که در 8 فوریه در شهر استهکلم به اجرا درآمد، در این کنفرانس احزاب ، سازمان ها، گروه ها و افرادی که بیشتر تمایل به حقوق ملی، حق تعیین سرنوشت و گذر از مرکز گرایی سرکوبگر دارند شرکت داشتند ( احزاب کرد، کومله و دمکرات، جبهه دمکراتیک برون مرز، دمکراتیک اهواز، بلوچ، بختیاری و لرستان، ترکمن، شورای گذار و اتحاد دمکراتیک آذربایجان و... ) نشست در هوای سرد استهکلم با صمیمیت و گرمی آغاز و با تفاهم و قطعنامه به پایان رسید. این نشست را می توان در چند پرده، به اختصار بیان کرد.

1/ نشست شورا، سخنرانی ها، گفتگو ها به شدت تحت تاثیر رخداد های درون مرز در سال و ماه های گذشته بود، برخی از فعالین سیاسی و اجتماعی که سال های طولانی از عمر خود را در خارج از زادگاه، میهن و یاران خود گذرانده و در آرزوی دیدار مجدد آنها بودند و هنوز هم هستند ، واقعیت و احساس را درهم آمیخته بگونه ای سخن گفتند که گویا دیدار عنقریب است ولی واقعیت این است که جنبش های اجتماعی در ایران هنوز در مرحله شناخت شکاف های اجتماعی و اندیشه سازی در پیرامون آن هستند که بتوانند آن را از مرحله آزمایش به اجرا درآورند و از ابر بحران هایی که رژیم را گرفتار کرده، به نفع توده ها بویژه محرومان واحد های ملی که با فقر و تنگدستی روزگار سختی می گذرانند، استفاده کنند.
2/ نشست شورا نشانگر تفاهمی بود که در بین احزاب و سازمان های سیاسی متشکل از اقوام و ملل گوناگون با زبان، فرهنگ و تاریخ متفاوت ایجاد شده و پیش رفته و زمینه همکاری در آینده را در شکل گیری دمکراسی و مبارزه طولانی و نفسگیر با استبداد فراهم می آورد، هرچند این ملل ساختار یکسانی در اقتصاد، شیوه تولید و توزیع و مشارکت سیاسی ندارند ولی همگی از ستم رژیم متمرکز و سرکوبگر رنج می برند و به این باور رسیدند که رژیم حاکم در تهران با عوامل سرکوبگرش مانع از رشد طبیعی این مناطق اند و دارایی های مادی و انسانی آنان را به یغما می برند.
3/ نشست شورا زمینه ساز شناخت و آشنایی با ملل و اقوام گوناگون را در گستره ایران را فراهم می آورد که از دوران رژیم گذشته تا کنون با سیاست های یکسان سازی زبانی و ملی با آن دشمنی و مبارزه شده و مانع از آن گردیده که این ملل بتوانند آگاهی کامل را در همکاری و همسویی در مبارزه با فاشیسم حاکم با فرهنگ ارتجاعی آن فراهم آورند. گفتار کرد ها، بلوچ ها، بختیاری و لر ها، عرب ها و ترک های آذربایجان که بخش مهمی از آن گزارش اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن مناطق بود، نشانگر درد مشترک همه ساکنین این مناطق است که باید با شناخت از همدیگر به مداوای آن پرداخت و در مبارزه با ارتجاع از آن بهره مند شد.
4/ نشست شورا نمایان ساخت که احزاب، سازمان، فعالین اجتماعی و روشنفکران ملل در ایران از رژیم، اصلاح و اصلاح طلبان آن گذر کرده، خواهان جامعه ای سکولار، آزاد و آزاد اندیش بر بنیاد های ارکان دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر و کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی اند که بتوانند به سرعت از عقب ماندگی های ارتجاع حاکم گذر کنند و در دنیای متمدن جایگاه خود را پیدا کنند که بخشی از این اهداف در قطعنامه پایانی انعکاس یافته است. این اهداف در شعار هایی نهفته است که در سال و ماه های گذشته در تظاهرات میلیونی مردم بویژه تهیدستان و ستم دیدگان از استبداد حاکم، بر زبان رانده شده و فقر و گرسنگی در مناطق پیرامونی زندگی مردم را به تباهی و پوچی کشانده است.
5/ نشست شورا و گفتار سخنگویان احزاب، سازمان ها و افراد نشان داد که رژیم دوام پذیرنیست، مشروعیت و حاکمیت خود را از دست داده، با کاربرد جنایت و خشونت به حیات خود ادامه می دهد، نه تنها در سیاست گذاری های اقتصادی و سیاسی بلکه در مقابله با آفات طبیعی ( سیل، ریز گرد، آلودگی هوا و... ) ناتوان است، در نتیجه باید همکاری و همبستگی بین واحد های ملی گسترش یابد و ادامه پیدا کند و زمینه ساز رهایی ایران شود.
آنچه مسلم است، رژیم ولایت با عمیق ترین بحران تاریخ خود روبرو شده است، سیاست رژیم با انسداد کامل به بن بست رسیده، اقتصاد در کلیت خود ورشکست شده است، تا جائیکه روحانی رئیس جمهور دروغپرداز رژیم هم آن را افشا می کند و می گوید با این شرایط نمی تواند مملکت را اداره کند، و علی ربیعی سخنگوی امنیتی روحانی هم اضافه می کند: کشور دچار مشکل کسری بودجه، زیر فشار های تحریم قرار دارد، پولی برای توسعه ندارد، دوران سرمستی ارزی به سر آمده است که این نابسامانی و ناتوانی در مدیریت جامعه، رژیم را به کاربرد خشونت سوق می دهد، آنچه در افق دیده می شود و در چشم انداز قابل مشاهده است، اینکه در آینده جنبش های اجتماعی افزایش خواهد یافت، در نتیجه رژیم درمانده نمایش های دیگری را به روی صحنه خواهد آورد ( نمایش بگیر و ببند، نمایش های نظامیگری، ترور های کور و... ) برای برون رفت باید همبستگی و همکاری واحد های ملی گسترش یابد، ولی یکی از ضعف های مهم و چشمگیر شورای دمکراسی خواهان در این بود که احزاب قدیمی که پایگاه اجتماعی وسیعی در گذشته داشته اند، در آن شرکت نداشتند، از آن مهم تر غیبت « فرقه دمکرات آذربایجان » بود که حکومت ملی آذربایجان را تشکیل داده، قدم های بلند و مهمی در راستای حقوق ملی، گسترش دمکراسی و مبارزه با استبداد مرکز گرا برداشته بود. بیانیه 12 شهریور 1324 فرقه دمکرات آذربایجان مواد و اصولی دارد که می تواند نقشه راه و راهنمای عمل در شرایط کنونی باشد.
برای رهایی از استبداد مرکز گرا که هم قدرت نظامی و هم سیاسی و اقتصادی را در دست دارد، باید قطب های سیاسی و اقتصادی رقیب تشکیل شوند و شکل گیرند، از این رو عملکرد فرقه دمکرات آذربایجان و کردستان الگو و راهنما است که با تشکیل دولت های محلی و هزینه مالیات های جمع آوری شده در محل و استفاده از ظرفیت های اقتصادی و انسانی، از قدرت اقتصادی و سیاسی مرکز بکاهد و با مطرح کردن شعار تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در چارچوب کنوانسیون های جهانی از رژیم ولایت رها شوند. تجربه نشان داده است که حکومت های مرکز گرا با قدرت نامحدود ( شاهنشاهی و ولایتی ) یکی از موانع رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع متکثر ( چند ملیتی ) است، بنابرین برای گسترش دمکراسی، آزادی و کاربرد منشور حقوق بشر و میثاق های جهانی باید قطب های سیاسی و اقتصادی در گستره ایران، بویژه در پیرامون تشکیل شوند تا دمکراسی را به مرکز تحمیل کنند و در اجرای آن نظارت داشته باشند....
محمد حسین یحیایی   
mhyahyai@yahoo.se


No comments: