ميرزا محمد علي خان تربيت فرزند ميرزا صادق در تبريز متولد
شده است. مشاراليه يكي از رجال دوره مشروطيت ايران بود. فعاليت آزاديخواهي او اغلب
در تبريز بوده است. تحصيلات اوليه مرحوم ميرزا محمدعلي خان در تبريز بوده و
مشاراليه به علم و دانش و مطالعه كتب علاقهاي وافر داشت. او قبل از مشروطيت با
عدهاي از روشنفكران تبريز در تماس بود و با هم كتابخانهاي به نام تربيت تأسيس
كردند و به مناسبت كتابخانه تربيت مرحوم تربيت نام خانوادگي [خود] را «تربيت» قبول
كرد.
مرحوم تربيت در نتيجه تجسس با روشنفكران ديگر از قبيل
ميرزا حداد حكاك باشي، كربلاي علي مسيو و تقي زاده تماس پيدا ميكند. بعد از تماس
زياد، آشنايي بيشتر ميشود و به همديگر اعتماد پيدا كرده هسته اولي آزاديخواهان را
كه بنيادش در بادكوبه گذاشته شده بود، در تبريز تشكيل دادند.
فعالين درجه اول آن تشكيلات عبارت بودند از: ميرزا حداد
حكاك باشي، ميرزامحمود حكاك باشي، كربلاي علي مسيو، ميرزا سيدحسين خان عدالت، سيد
محمود شبستري «ابوالضياء»، سيد حسن شريف زاده، سيد حسن تقي زاده، ميرزا محمد علي
خان تربيت، حاج علي دوافروش، ميرزا محمود غني زاده، حاج ميرزا آقافرشچي، حاج رسول
صدقياني، ميرزا علي قلي خان صفراوف، آقاي محمد سلماسي، جعفر آقا گنجينهاي، ميرزا
علي اصغري خوئي، ميرزا محمود اسكوئي و مشهدي حبيب.
اشخاص نامبرده براي ترويج معارف و حقايق كوشش بسيار ميكردند.از
عده مذكور به ابتكار كربلاي علي مسيو اشخاص زير به همديگر بيشتر نزديك شده مقدمه
[تأسيس] حزب سوسيال دموكرات كه به نام «مركز غيبي» معروف شد فراهم آوردهاند.
اين جمعيت مقدمه تشكيل مجاهدين را داد تا در موقع لزوم از
آن براي مشروطيت استفاده نمايد. اشخاص برجسته اين حزب سوسيال دموكرات عبارت بودند
از: كربلاي علي مسيو، حاج رسول صدقياني، ميرزا محمد علي خان تربيت، حاج علي
دوافروش، سيد حسن شريف زاده، جعفر گنجهاي، آقامير باقر، ميرزاعلي اصغرخوئي و
آقاي محمد صادق خامنهاي.
فعاليت اين عده فوقالعاده محرمانه بود و شرح آن به قلم
نگارنده در كتابچهاي بهنام «فداكاران فراموش شده» در شرح حال كربلاي علي مسيو
نوشته شده است و نيز در كتاب «نهضت مشروطيت ايران و نقش آزاديخواهان جهان» ثبت
گرديده است.
مرحوم تربيت پس از اعلان مشروطيت در 1326 ه. ق، روزنامهاي
بنام «اتحاد» نيم هفتگي تأسيس كرد و با رفقاي دوره قبل از مشروطيت تا شماره
25ادامه داد. در دوره دوم مجلس مرحوم تربيت به نمايندگي مردم تبريز با اشخاص زير
انتخاب گرديد:
مستشارالدوله، شيخ محمدخياباني، ميرزا اسماعيل نوبري،
معتمد التجار، ميرزامحمد خراساني، معينالرعايا، سيد محمّد مساوات، حاجي ميرزا آقا
فرشچي، شيخ اسماعيل هشترودي، ميرزا احمد قزويني، شيخ رضا دهخوارقاني، حكيم الملك،
سيد جليل اردبيلي، عليزاده، حاج محمد صادق، ممتازالدوله.
كارگردانان نهضت مشروطيت ايران در تبريز براي مراعات اصول
دموكراسي اشخاصي را كه در نظر داشتند به نمايندگي مجلس انتخاب نمايند به انجمن
ايالتي تعمداً انتخاب نميكردند.
اعضاي انجمن ايالتي تبريز عبارت بودند [از]: حاج سيد
محققين، حاج مهدي كوزهكناني، حاجي ميرزا ابراهيم، حاج امينالتجار، بصيرالسلطنه،
شيخ سليم، ميرزاحسين واعظ، ميرزا هاشم خان، ميرزامحمّد خان طباطبائي، حاج رحيم
بادكوبهچي، حاج پيشنماز وكيل سلماسي، حاج محمد علي بادامچي، ناصر حضرت.
اگر سابقه وكلا و نمايندگان مجلس تحقيق شود مشخص خواهد شد
كه نمايندگان اغلب طبقات هستند، منتها يك عده از آنان تا آخر مشروطيت صميمانه با
آزاديخواهان همكاري كردند. يك عده از آنان تا آخر با مشروطه خواهان همكاري نميكردند.
شرح آن در كتاب «نهضت مشروطيت ايران و نقش آزاديخواهان
جهان» قيد شده است.
مرحوم تربيت بعضي مواقع بين آزاديخواهان و نمايندگان دولت
واسطه ميشد و سعي داشت كدورتها را از ميان بردارد. چنانچه در موقع ورود
مخبرالسلطنه بهنام فرمانرواي آذربايجان در 1325، بين او و بصيرالسّلطنه كدورتي رخ
داد. مخبرالسّلطنه عوض رفتن به چادر رياست انجمن ايالتي، در مقابل چادر نظامالسّلطنه
و تربيت توقف كرد و اين موضوع به رئيس انجمن برخورد، لذا او بدون ملاقات با
مخبرالسلطنه به شهر برگشت و اعضاي انجمن نيز در تعقيب او به شهر برگشتند. قبح اين
موضوع را مرحوم تربيت به مخبرالسّلطنه حالي كرد و او موقع رفتن به چادر انجمن
ايالتي رفت و بعد از صحبتها كدورت رفع شد.
مرحوم تربيت سابقه ممتد و قوم وخويشي با تقيزاده داشت و
در بعضي مواقع تقيزاده او را واسطه قرار ميداد. چنانچه در موضوع مخالفت
اعتداليون با تقيزاده و تأكيد به اخراج او از تهران، تقيزاده با مشورت تربيت
سران حزب دموكرات را جمع كرده و به آنان حالي كرد كه رفتن او بهنام مرخصي صلاح
است و به آنان تأكيد كرد كه در كارشان جديت نمايند، بالاخره اعضاي دموكرات با
مرخصي تقيزاده موافقت كردند.مرحوم تقيزاده در 24 جماديالاولي 1328 به آذربايجان
رهسپار شد.
مرحوم تربيت بعد از اتمام دوره مجلس چندي در تهران ماند و
بعد لازم ديد به اروپا مسافرت نمايد. مشاراليه از راه بادكوبه عازم تركيه و اروپا
گرديد. هيئت مديره انجمن خيريه ايرانيان در بادكوبه از موضوع مستحضر شده، مانع
رفتن او به اروپا شدند و مديريت مدرسه اتحاد ايرانيان در بادكوبه را به او واگذار
كردند.
در دوره مديريت تربيت مدرسه اتحاد ترقي شاياني كرد. كلاس
پنجم (هشتم مدارس ايران) با جنبه تخصصي (دفترداري) داير شد. دروس موسيقي تكميل
گرديد و كتابخانه مدرسه تكميل شد. با تشويق مشاراليه محصلين مشغول مطالعه شدند و
به نگارنده محبت داشت. با تشويق او در تعطيل تابستاني 90 جلد از كتب مدرسه
خواندم.براي تنوير افكار نصايح ميكرد و با موهومات مخالف بود و به مبارزه با آن
تشويق ميكرد.در دوره او صحنه تآتر مدرسه براي نمايش آماده شد. در مواقع جشنها
در سالن نمايش داده ميشد و از صحنه استفاده ميگرديد.
در دوره او در حدود 10-12 نفر از محصلين ايراني با
استعداد به حساب آقا بالاقلييوف (از متمولين بادكوبه) از جهت لباس و كتب مدرسه
تأمين شدند.
در سال 1915 [ميلادي] بعد از تعطيلات معلوم شد مرحوم تربيت
به اروپا مسافرت كرده بعدها معلوم گرديد مشاراليه را مأمورين دولت تزار تعقيب ميكردند
تا توقيف نمايند. او و دوستانش صلاح ديدند كه بادكوبه را براي مسافرت اروپا ترك
نمايند. در تركيه، برلين، لندن بيشتر در كتابخانهها مشغول مطالعه كتب نسخههاي
خطي و چاپي زبان فارسي و تركي توجه داشت و در اين امر متبحر شدند. از آذربايجان
فقط ميشود اسم سلطان قرائي را يادآور شد كه مثل مرحوم تربيت در كتابشناسي فارسي و
تركي و متون آنها تبحر خاصي داشته باشد.
نگارنده، ديگر اطلاعي از مرحوم تربيت نداشتم تا سال
1921ميلادي همديگر را در يكي از خيابانهاي تبريز ملاقات كرديم. من اظهار ادب
كردم.مرحوم تربيت گفت: شنيدم داخل سياست شدهاي. گفتم: مقدمهاش را شما يادمان
داديد.فرمودند: نه به اين تندي. و ديگر همديگر را نديديم. فقط از دور شنيدم كه بعد
از مراجعه از اروپا مدتي رئيس معارف آذربايجان بوده و خدمات شايسته به فرهنگ ايران
انجام داده است. يكي از خدمات برجسته آن مرحوم تكميل كتابخانه تربيت بوده و
بنابه نوشته مجتهدي در سال 1327 پانزده هزار جلد كتاب داشته است. نگارنده نيز در
حدود سه هزار جلد كتابهاي كتابخانه به نام حيدر عمو اوغلي را در سال 1325 تقاضا
كردم به آن كتابخانه بدهند.
يكي از خدمات برجسته مرحوم تربيت تأليف كتاب «دانشمندان
آذربايجان» است كه مورد استفاده علاقهمندان ميباشد. در تأليف اين كتاب زحمتي
بسيار كشيده است و بسياري از آذربايجانيان گمنام را از پرده بيرون آورده و معرفي
كرده است.
يكي ديگر از تأليفات قابل توجه تربيت «تاريخ مطبوعات
ايران» است كه ادوارد براون مستشرق انگليسي آن را به انگليسي ترجمه كرده و منتشر
نموده است. متأسفانه اصل آن تا به حال چاپ نشده است. كتاب زاد و بوم نيز از
تأليفات مرحوم تربيت است.
موقعي كه رئيس فرهنگ آذربايجان بود مجلهاي به نام «گنجينهي
معارف» منتشر كرد.
جالبترين مقالات به قلم آن مرحوم نوشته ميشد. بعد از
رياست معارف آذربايجان، رياست معارف گيلان به مرحوم محول گرديد. در آن جا نيز با
جديت تمام انجام وظيفه كرد و كتابخانهاي تأسيس نمود. بعد از يك سال و اندي به
رياست شهرداري تبريز منصوب شد، و با توجه و دقت زيادي در عمران و آباداني تبريز
خدمت كرد و يك قسمت آبادي تبريز از قبيل باغ گلستان، خيابان ستارخان از پاساژ تا
ايستگاه واگون از كارهاي مرحوم تربيت است. بعد از چند سال رياست شهرداري تبريز،
به نمايندگي مجلس از تبريز انتخاب شد و در سال 1318 درگذشت.
مرحوم تربيب سه برادر داشت. ميرزا رضاخان، غلامعليخان، و
عليمحمدخان. دو نفر اول تحصيل كرده و صاحب قلم بودند، ولي ذوق سياسي
نداشتند.برعكس، علي محمّدخان تربيت از مجاهدين متهور و روشنفكر بود. او تربيت شده
مكتب انقلابيون گرجيها بوده به قصد مبارزه با استبداد و كمك به آزادي از تفليس به
گيلان اعزام شده بود. در نتيجه فعاليت خود جزء مؤسسين «كميته ستار» گشت.
بيشتر مجاهدين دستهي او، آذربايجانيان مقيم گيلان
بودند.او در روز آغاز تهاجم مستبدين با نقشه قبلي به دارالحكومه با شركت مرحوم
حسين خان كسمائي هجوم بردند و با موفقيت كارها را انجام دادند.
در موقع فتح قزوين نيز جزء فرماندهان ارشد از قبيل سالار
فاتح كجروي معزالسلطان (سردار يحيي) اليكوگرجي، ابوالفتحزاده، ميرزا كوچك خان
لاهوتي و چند نفر ديگر شركت داشت، با موفقيت انجام وظيفه كرد.
مرحوم تربيت بعد از آمدن به تهران مورد توجه رؤساي مشروطيت
گرديد. چنانچه در محكمه قضات عالي كه از آقايان شيخ ابراهيم زنجاني، جعفر قلي
خان بختيار، معين نظام و چند نفر ديگر تشكيل شده بود و مرحوم علي محمدخان تربيت
نيز عضويت داشت و در همان محاكمه صنيع حضور مفاخر، الملك حاكم تهران، شيخ فضل الله
نوري آجودان باشي، ميرهاشم تبريزي كارگردان اوباش دوچي محكوم به مرگ شدند.
مرحوم تربيت در نتيجه دسيسه دسته هاي مخالف در روز روشن
در تهران و با دوست خود عبدالرزاقخان كشته شدند.
متأسفانه اگر صفحههاي تاريخ با دقت ملاحظه گردد مشخص خواهد
شد كه كمتر اتفاق ميافتد كه تمام طبقات ملت براي هميشه با هم همكاري داشته
باشند.نهضت مشروطيت ايران نيز از خواص ذكر شده دور نبوده، چنانچه در كتاب نگارنده
«نهضت مشروطيت ايران و نقش آزاديخواهان جهان» ذكر شده است كه در نهضت مشروطيت
ايران هر طبقه از ملت ايران با نظر خاصي طرفدار سقوط استبداد بوده است. بعد از
سقوط استبداد هر طبقهاي با منافع طبقات خود و يا منافع خصوصي از مقصد دور شدند.
تير خوردن مرحوم سردار ملي و توطئه پارك اتابك و كشته شدن سيد عبدالله بهبهاني و
يا قتل علي محمّد خان و عبدالرزاق را از بين بردند.
مرحوم تربيت در دوران زندگي خود دو مرتبه ازدواج نموده
است. همسر اول او خواهر مرحوم تقيزاده بوده. نتيجه آن ازدواج دو پسر به نام
اردشير و بهمن و دو دختر به نام فرنگيس و ايران بوده كه در حال حيات هستند.
بعد از فوت همسر اولي در اسلامبول با دختري به نام هاجر
دختر حسين قلي كارمند سفارت ازدواج نمود. در نتيجه اين ازدواج داراي دو پسر به نام
فيروز و بهروز شد. اولي در حال حيات استاد دانشگاه تهران ميباشد، ولي بهروز پسر
دوم در آلمان فوت نموده است.
نگارنده به مرحوم تربيت از نظر علمي و معارف پروري علاقه
داشتم. منتظر بودم قوم و خويشان نزديك او مثل مرحوم تقيزاده، اولادان او يا همسرش
مرحوم هاجر تربيت، زحمات تربيت را نوشته خدمات او را برجستهتر خواهند كرد، با
كمال تأسف با داشتن تمام وسايل، آن كار را نكردند. من لازم دانستم با تمام اختلاف
سليقههايي كه با مرحوم تربيت داشتم خدمات او را به نظر خوانندگان برسانم.
نوشته شده توسط دکتر سلام الله جاوید
آذر 1391 ساعت 16:54
No comments:
Post a Comment