این حملات، به بهانه جلوگیری از دست یافتن ایران
به سلاح هسته ای و توجیه آن انجام می گرفت.
تجربه اشغال عراق و افغانستان، سرنگونی حکومت لیبی و حکومت بشار اسد، به هر
توجیه و ادعایی که متکی باشد، نبایستی ما را از نیات اصلی طراحان اشغال کشورها و
سرنگونی رژیم های آن غافل کند. چرا که
ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نمی تواند باشد. {1}
ضرورت ارزیابی درست و تثبیت اهداف حمله به ایران
ارزیابی اهداف حمله اسرائیل، نه فقط برای ایران
که برای همه کشورهای منطقه، بویژه کشورهای غرب آسیا که در معرض تهدید بلافصل
آمریکا و متحدین اش قراردارند، برای موضع گیری درست و سازماندهی مقابله با تهدید
ضرورت حیاتی دارد.
افول آمریکا، عروج چین، و بازگشت روسیه - بعد از
یک وقفه 3 دهه ای - به صحنه رقابت های بین المللی، تاسیس پیمان های دفاعی و
اقتصادی "شانگهای" و " بریکس" زمینه ساز فروریختن نظام تک
قطبی جهان به رهبری آمریکا گردید. بهم
خوردن تعادل نیروها در سطح جهان، برای غرب و بازوی نظامی آن ناتو، دو راه بیشتر
باقی نگذاشته است: لذا آمریکا، یا باید از
رؤیای تسلط بلامنازع بر جهان دست بردارد، و جهان چند قطبی و رقبایی چون چین و
روسیه و اتحادهای اقتصادی، دفاعی و امنیتی که بر محور این دو شکل گرفته اند را
قبول کند، و یا خطر جنگی را که می تواند حتی به موجودیت انسان در کره زمین خاتمه
دهد، بجان بخرد. آشکار است که با وقوع
چنین جنگی موجودیت خود آمریکا و متحدین اش نیز پایان خواهد یافت.
بیانیه ها و اسناد آخرین اجلاس ناتو در هلند، {
2025. ژوئن 25-24} نشان می دهد که جنگ
بخاطر هژمونی آمریکا/ ناتو به سمت آسیا در حال گسترش است. برای محاصره و به زانو درآوردن روسیه، و رو در
رویی نهایی با چین، همه کشورهای غرب آسیا - با موقعیت ژئو- استراتژیک و ذخایر عظیم
انرژی - در تخته هدف آمریکا/ ناتو قرار
داشته و در جبهه مقدم این جنگ قرار دارند. بنابراین، یک جبهه بندی جهانی، که در یک طرف
آن آمریکا/ اروپا/ و متحدین اش، و در طرف دیگر، چین، روسیه و همه کشورهای جهان
سوم -
صرف نظر از رژیم هایی که در این کشورها بر سر کارند - قرار دارند، بوجود آمده است. از این رو، هر اقدام و حمله ای که آمریکا/ ناتو
بر علیه هر یک از کشورهای جهان سوم {آمریکای لاتین، آسیا، آفریقا} انجام می دهد،
بخاطر تسلط دوباره حاکمیت آمریکا و بازگشت
نظم تک قطبی بر جهان است. در مقابل، مقاومت
هر کشوری در جهان در برابر جبهه آمریکا / ناتو نیز، به معنای رد حاکمیت
بلامنازع آمریکا/ ناتو بر جهان، و تداوم
روند جهان چند قطبی است که انعکاس منافع عینی کشورهای جهان سوم و همسویی با روسیه
و چین بعنوان ستون فقرات جبهه مقابل آمریکا است.
در واقع، همچنانکه در غزه، در ایران نیز جبهه
بندی یگانه ای وجود دارد. از یک طرف آمریکا / ناتو {جبهه آتلانتیک} که در پشت
توسعه طلبی و جنگ طلبی اسرائیل قرار دارند، در طرف دیگر، غزه، یمن، ایران، سوریه،
ترکیه ، پاکستان، و روسیه و چین و همه کشورهای جهان سوم. یعنی این جبهه بندی، چه در غزه، چه در ایران، و
چه در اوکرائین یکی است. اولویت های کشورهای
فوق، این واقعیت انکار ناپذیر را تغییر نمی دهد.
همچنانکه ایران در مقابل جبهه آتلانتیک از خود دفاع می کند، در اوکرائین
نیز روسیه از موجودیت خود در مقابل جبهه آتلانتیک دفاع می کند. مردم فلسطین نیز، نه فقط علیه اسرائیل، بلکه
برعلیه جبهه آتلانتیک از موجودیت خود دفاع می کنند.
نسل کشی در غزه، دفاع آمریکا / کشورهای ناتو از
اسرائیل به بهانه "اسرائیل حق دفاع از خود را دارد"، بمباران ایران ... به
همین منظور انجام می گیرد و در چارچوب واقعیت های فوق معنی پیدا می کند. صدر اعظم آلمان صریحا اعتراف می کند که "اسرائیل
کارهای کثیف ما {ناتو} را انجام می دهد! در
این میان، آنچه تاکید بر روی آن را ضروری می نماید، این واقعیت است که: تعیین سرنوشت هر کشوری به عهده مردم همان کشور
است. این نه تنها در مورد سوریه و ایران ...
بلکه در مورد همه کشورهای جهان صادق است. از
این رو، ماهیت رژیم های حاکم بر این کشورها، ضرورت همسویی و اتحاد آنها در مقابل
خطر مشترک را نفی نمی کند.
موقعیت استثنایی ترکیه
ترکیه عضو پیمان ناتو است. ولی در حقیقت، جایگاه ترکیه نه در غرب و ناتو،
بلکه در شرق، در کنار چین و روسیه و کشورهای آسیایی است. زیرا ترکیه تنها کشوری است که هم عضو ناتو و هم
از طرف ناتو در تخته هدف نشانده شده است. عضویت
ترکیه در ناتو دست و پای ترکیه را بسته، و هر حرکتی در جهت منافع ملی ترکیه را
مانع و یا حداقل آهسته و طولانی تر می کند.
فراموش نباید کرد که آمریکا / ناتو 3 بار علیه ترکیه کودتا کرده اند. { مارس 1971،
سپتامبر 1980 ، جولای 2016} هدف از این کودتاها نیز روشن است. جلوگیری از عصیان ترکیه علیه ناتو و ادامه
کنترل ترکیه در راستای منافع آمریکا / ناتو. ترکیه
برای بقای خود دیر یا زود باید از ناتو خارج و به متحدین طبیعی خود در آسیا
بپیوندد. {2}
صدای پنتاگون
مایکل رابین، یکی از عناصر کلیدی "دولت
سایه" آمریکاست. در دوران اشغال عراق
و بعد آن در عراق بود. در سازماندهی
باصطلاح "دولت فدرال عراق" و تاسیس " حکومت اقلیم کردستان" نقش
آفرینی کرد. از او به عنوان "صدای
پنتاگون" یاد می کنند. مایکل رابین
در "نشنال سکیوریتی جورنال" که ارگان نئوکان هاست، مقاله ای با عنوان: " جنگ ایران و اسرائیل می تواند تمرینی
برای جنگ اسرائیل - ترکیه باشد؟" ، منتشر کرد. او در مقاله این سوال را مطرح می کند: " آیا، موشک هایی که تل اویو و تهران را
می زنند در عرض چند سال به سمت آنکارا تغییر جهت می دهند؟"
در 30 مه 2025 نیز، در "آمریکن انترپرایس
انستیتیوت" مقاله ای منتشر کرد که
عنوان آن بسیار قابل تامل است: "آمریکا
باید برای درگیری اسرائیل - ترکیه روی سناریو جنگ کار کند."
او همچنین، در 28 دسامبر 2024 در "فوروم
خاورمیانه" چنین می گوید: " سال
2025 می تواند سال خاموشی ابدی روشنایی های "آک کویو" {رآکتور اتمی که
ترکیه با همکاری روسیه آنرا می سازد} باشد".
فعالیت های "دولت سایه" آمریکا حتی تا
طرح های حمله به ترکیه نیز پیش رفته است. آیا
همه چیز روشن نیست؟ آیا، تحلیل های "فکرانبار"
های آمریکایی که مقابل چشم جهانیان در جریان است، سمت و سوی آنرا نشان نمی دهند؟
صدای ترکیه
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی
خود در مجلس ترکیه {18 جون 2025} {هم چنانکه بطور ضمنی از ایران نیز انتقاد کرد}
حمله اسرائیل به ایران را "عمل تروریستی" نامید، و گفت: "دفاع ایران از خود، در مقابل راهزنی
اسرائیل کاملا حقی طبیعی، مشروع و حقوقی است.
متوقف کردن سیاست های تجاوزکارانه اسرائیل اولویت جهانی دارد. از آنچه که شاهد آن هستیم، هم همسایه ما ایران
و هم همه کشورهای منطقه باید درس های لازم را بیاموزند. اگر در مقابل سیاست های تجاوزکارانه و ترور دولت اسرائیل خواهان تدبیر مشترک هستیم،
هر کسی باید کلاه خود را قاضی کند." {3}
اردوغان همچنین با اشاره به تهدیدات اسرائیل گفت:
"ما بازدارندگی خود را به
سطحی خواهیم رساند که نه حمله به ما بلکه حتی فکر حمله به ما از ذهن کسی عبور نکند."
البته این هدفی است که 86 میلیون شهروند ترک در
آن متحد هستند و از حکومت خود چنین انتظاری را نیز دارند. ولی این هدفی نیست که تنها با بالا بردن سطح
قابلیت های نظامی ترکیه بشود از عهده آن برآمد.
ترکیه باید با دولت هایی که با او در یک جبهه هستند، چه به لحاظ اقتصادی – سیاسی،
و چه در سطح دفاعی و امنیتی متحد شود. آیا
بالا بردن سطح قابلیت های نظامی و بازدارندگی ترکیه به تنهایی قادر به مقابله با
جبهه آمریکا / ناتو/ اسرائیل می باشد؟ آیا
چنین موضع گیری هایی قادر به متوقف کردن دو سال نسل کشی مردم غزه توسط اسرائیل و
حامیان اش شده است؟
فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه، آمریکا،
اسرائیل و برخی کشورهای اروپایی را در حمله به ایران جسارت بخشید. اگر حکومت بشار اسد سرپا بود، آیا اسرائیل تا
این حد می توانست علیه ایران بی پروا حرکت کند؟
آیا می توانست از حریم هوایی سوریه علیه ایران استفاده کند؟ همسایگی بشار اسد به نفع ترکیه بود یا همسایگی
اسرائیل؟
آینده و
سرنوشت کشورهای غرب آسیا بهم گره خورده و درهم تنیده شده است. هر ضعفی در این حلقه، تاثیر دومینو بر روی همه
کشورهای غرب آسیا دارد. همچنان که جبهه
غرب امپریالیست و بازوی نظامی آن ناتو در اهداف راهبردی خود متحد اند، جبهه
کشورهایی که در معرض تهدید اند نیز، الزاما مجبور به ایجاد جبهه متحد علیه تهدید
مشترک اند.
توضیحات:
{1} آمریکا هماهنگ با اسرائیل حرکت می کند. وقتی ایران مشغول مذاکره با آمریکا بود، هدف
حمله غافلگیرانه اسرائیل قرار گرفت. زیرا،
هدف هر دو، در نهایت ایجاد جنگ داخلی و تجزیه ایران بوده و هست. سلاح هسته ای بهانه است. هدف از این طریق، پایان دادن به توان موشکی و
دفاعی ایران و بی دفاع ماندن و خلع سلاح ایران است. آن دو همین تاکتیک را در سوریه نیز بکار می برند. از یک طرف سفیر آمریکا در ترکیه "توماس جوزف باراک" که در عین حال
نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه نیز هست، بعد از دیدار و مذاکره با احمد الشراء
رهبر سوریه صحبت از "یک دولت، یک پرچم، یک ارتش" می کند {یعنی قبول وحدت
ارضی و سیاسی سوریه} از طرف دیگر اسرائیل با تحریک دروزیها و به بهانه دفاع از
دروزیها، دمشق را بمباران کرده و اقدام به ایجاد چتر دفاع هوایی از دروزیها می کند. این حقیقت را در مورد سوریه باید درست خواند:
هدف همه بمباران ها و تحریک اقلیت های قومی و
مذهبی در سوریه، در کنار جلوگیری از خلع سلاح پ ک ک و بخدمت گرفتن پ . ک . ک در
سوریه، نابودی زیرساخت ها و از بین بردن توان دفاعی کشور با هدف تکه پاره
کردن سوریه می باشد. آنها توان تحمل کشوری یکپارچه و متحد حتی تحت
حاکمیت دولت دست نشانده خود در منطقه را نیز ندارند. در نظر آنان هر کشوری که پتانسیل مقاومت در
برابر اهداف آمریکا/ناتو/اسرائیل را در آینده داشته باشد، باید در اولین فرصت
شرایط را فراهم و از سر راه برداشته شوند. استراتژی آمریکا - اسرائیل نه تنها در سوریه ،
بلکه در آسیای غربی، تجزیه کشور های بزرگ منطقه است. تاسیس "کردستان بزرگ" از طریق تجزیه
ایران، ترکیه، عراق و سوریه در چارچوب این استراتژی قابل تحلیل و درک است. لذا،
هر اقدام و مقاومتی در مقابل این هدف، بطور طبیعی در تخته هدف امریکا - اسرائیل و
متحدین اروپایی آنها قرار می گیرد.
{2} برای نمونه، پایگاه رادار "کوره جیک"
{Kürecik} که
در نزدیکی شهر ملاطیه ترکیه قرار دارد. متعلق
به آمریکا بوده، و به عنوان بخشی از سیستم دفاع موشکی آمریکا و ناتو خدمت می کند. آمریکا، اطلاعات بدست آمده از این سیستم را در
اختیار اسرائیل نیز قرار می دهد. وظیفه
این پایگاه رادار تثبیت تهدیدهای موشکی روسیه و ایران است. رادارهای پایگاه کوره جیک، تنها سیستم جمع آوری
اطلاعات آمریکا و ناتو در ترکیه نیست. هواپیماهای
"هشدار و کنترل زود هنگام هوا برد"
"آواکس"{AWACS}
ناتو که بطور منظم در حریم هوایی ترکیه پرواز می کنند نیز، اطلاعات کلیه درون ها و موشک هایی که ایران به سمت اسرائیل
پرتاب می کند، توسط عناصر دفاع موشکی آمریکا در منطقه رهگیری شده و متوقف می شوند. علاوه بر آن، ترکیب گنبد آهنین اسرائیل نیز،
بخشی از سیستم دفاع موشکی آمریکا و ناتوست.
اگر پایگاه هوایی "اینجیرلیک" {در شهر
آدانا} را که اکثر قریب به اتفاق مداخلات نظامی آمریکا در منطقه از این پایگاه
رهبری می شود. {چنان که حتی کودتای
نافرجام نظامی آمریکا که بدست سازمان ترور فتح الله گولن علیه حکومت آ ک پ و
اردوغان در 15 جولای 2016 انجام شد نیز از این پایگاه و پایگاه کوره جیک انجام شد}
که بمثابه چشم و گوش آمریکا/ ناتو/ اسرائیل،
عمل می کنند را نیز اضافه کنیم، می توانیم نتیجه گیری کنیم که مصادره این
پایگاهها، تخلیه پرسنل نظامی آمریکا، و انتقال پایگاهها به کنترل کامل نیروهای
مسلح ترکیه، به تنهایی می تواند قدم و خدمت مهمی باشد که ترکیه در حق خود و
کشورهای منطقه، بویژه خلق فلسطین انجام می دهد.
https://www.aei.org/op-eds/the-us-must-war-game-an-israel-turkey-conflict
https://www.aei.org/op-eds/israel-iran-war-dry-run-for-a-future-wr-with-turkey
https://www.aei.org/op-eds/should-israel-attack-turkeys-nuclear-plant
No comments:
Post a Comment