Dec 16, 2020

جان میردال، وجدان روشنفکری سوئد

نوشته، عبدالله گورگون  * - ترجمه، علی قره جه لو

زندگی جان میردال یک داستان است.  در سال 2020 ، نود و سه سالگی خود را پشت سر گذاشته بود.  تا آخرین لحظه پشت میز خود می نوشت.  از سن هفده سالگی که در روزنامه سوئدی Värmlands Folkblad ابتدا به روزنامه نگاری و سپس ستون نویسی آغاز کرد، هفتاد و شش سال می گذشت.  داستان زندگی که مملو از مبارزه، نوشتن، خواندن، و تولید بود.  زندگی یی که بدون شکستن و سرخم کردن، نمادی برای انقلابیونی بود که مصممانه علیه امپریالیسم مقاومت کردند.  با تاسف که نتوانستیم باندازه کافی نوشته ها و آثار این متفکر بزرگ را به ترکی ترجمه کرده و بشناسانیم.  امیدواریم این نوشته هرچقدر هم کوچک، بتواند او را بخواننده بشناساند.  جان میردال را در سی اکتبر از دست دادیم. 
 جبهه ی نویسندگی فرمانده اش را از دست داد
"اروپایی خائن"، "نویسنده عاصی"، "نویسنده بد اخلاق"، "نویسنده انقلابی"، "نویسنده مارکسیست"، "نویسنده کمونیست"، "نویسنده ی دوست مظلومین"، "نویسنده روزنامه نگار".  هر کسی یکی از این صفات را در مورد او بکار می برد.  ولی، او هرگز از صفت نویسنده برای خود استفاده نکرد.  بجایش صفت “skriftställer”  برای خود پیدا کرده و استفاده می کرد.
جان میردال، به کلمات اهمیت فوق العاده ای قائل بود، که تا حال دیده نشده و مدام رویش تاکید می کرد.  یکی از ویژه گی های او، استفاده از کلمات سوئدی فراموش شده و یا در شرف فراموشی شدن، و حیات دوباره بخشیدن بدان ها است.  بعنوان مثال به نوشته های ستون خود نه عنوان Artikel  و یا Kolum  بلکه “skriftställning”  داد.
میردال، ستون نویسی را در مجله Clarte (روشنایی) در سال 1963 آغاز کرد.  بین سال های 1964 - 1965  در روزنامه Stockholm و بعدا در مجلات, Aftonbladet     Folketi Bildادامه داد.  در سال 2019 با تصمیم خود، نوشتن در این روزنامه را خاتمه داد.  تمامی این نوشته ها در شماره 21  کتاب “skriftställning”    جمع آوری شده است.
فرمانده جبهه ی نویسندگی علیه امپریالیسم
در سال 1971 Folketi Kultur Front (جبهه ی فرهنگ خلق) را بنا نهاد، که امروز ارگان انتشاراتی انقلابیون سوئد است.  اولین رئیس و تا آخر عمر رئیس افتخاری آن بود.  فرمانده جبهه بود.  او اهمیت زیادی به "علیه امپریالیسم بودن"، "دفاع از آزادی اندیشه و بیان" و "دفاع از فرهنگ ملی خلق" قائل بود، و تلاش می کرد تا جبهه ی وسیعی بر حول این اصول تشکیل دهد.
نوشتن میردال سخت است
وقتی میردال می گویم، سخنرانی هایی که در سالن های مملو از جمعیت با صدایی که شبیه غرش آسمان بود به ذهن ام می آید.  نه فقط در سوئد، بلکه در شهرهای کشورهای دیگر ...  که نویسنده از حقوق عادلانه انسان های مظلوم دفاع می کرد.  به ترکیه هم آمده بود.  گزارشی تهیه کرده و نوشته هایی نوشته بود.  آنچه را که درست می دانست از آن دفاع می کرد، و از حق عدول نمی کرد، حتی اگر علیه پدر و مادرش هم می بود.  از پدر و مادرش   Alva, Gunner Myrdal که تئوریسینهای سوسیال دموکراسی بودند و برنده جایزه نوبل، بخاطر زبان تند و طرفداری اش از حقیقت، با رنجیدگی جدا شد.  با دو خواهرش هم همچنین.  در غیاب میردال نوشتن مانند ادای دین بزرگی است.  اگر شرح حال اش را بنویسید، بطور ساده تعداد کتاب هایش، سناریوهایش، نمایشگاه هایش، فیلم هایش، کنفرانس هایش کتابی می شود.  اگر درباره مسائل روزمره ملی و بین المللی، و اندیشه هایش را بنویسید باز کتابی می شود، اگر مقاله هایش را اضافه کنید ...  هر وقت اینها را می خوانم، می خواهم آنها را به ترکی ترجمه کنم.  خیلی کم اش را توانستم ترجمه کنم.  ترجمه های شما به سرعت نوشته هایش نمی رسد.  جان میردال را هر چقدر بنویسید باز کم خواهید آورد.  از این رو این نوشته ها ناقص خواهد ماند.  از ابتدا باید اعتراف کنم که برای شناخت میردال کار فراروان و زمان زیادی لازم است.

در 19 ژوئن 1927 در استکهلم بدنیا آمد.  پدر و مادرش از رهبران حزب سوسیال دموکرات بودند، آلوا  میردال و گوننار میردال.  آلوا میردال صاحب جایزه صلح نوبل و گوننار میردال صاحب جایزه نوبل اقتصاد بودند.  ولی فرزندشان جان میردال راه انقلابی را پیش گرفت.  شهرت جهانی اش در سال 1963 با نوشتن  "گزارش دهکده چین" آغاز شد. (کتاب به ترکی با نام "گزارش چین" ترجمه شد)  میردال دو بار در سال 1983 - 1975 دوباره به همان دهکده رفته  و کتاب های "مسائل چین از دهکده های یولین" و "بیست سال بعد دهکده چین" را می نویسد.  او سفرهای بیشماری به کشورهای جهان سوم کرد و کتاب ها نوشت.  بعنوان مثال:   افغانستان، پاکستان، ترکستان، کامبوجیا، مکزیک، هندوستان، آلبانی ... کتاب هایی که نوشت موضوعات شان از روزمره ترین و جدی ترین موضوعات جهان، تا در مورد شراب (در سال 1999 کتاب اش در مورد شراب را نوشت) بود.  در مورد بازی های مکانیک کتاب Meccano را در سال 2005 نوشت، که ابعاد بسیار وسیعی از موضوعات را در بر می گیرد.  در سال های 1980 کتاب هایی نوشت که در آن، دوران کودکی و جوانی خود را شرح می داد.  در واقع نه تنها تسویه حساب با اندیشه های پدر و مادرش، بلکه تسویه حساب با سوسیال دموکراسی بحساب می آید.  کتاب "اعترافات یک خائن اروپایی" را ابتدا به انگلبسی نوشت که بعنوان یکی از  10 کتاب مهم سال از طرف "بررسی کتاب" نیویورک تایمز معرفی شده بود.  کتاب به ترکی هم ترجمه شد، که در واقع انتقاد و انتقاد از خود راستین یک روشنفکر ضد امپریالیست اروپایی بود که درباره وجدان خود قضاوت می کرد.
جان میردال انسانی با ابعاد فرهنگی چندگانه بود.  از آنجائی که اندیشه های خود را بی محابا بیان می کرد و می نوشت بعنوان "متفکر آزاد" و از آنجائی که در هر زمینه ای مانند، شعر، رمان، گزارش، تحقیق، مصاحبه، مقاله ... می نوشت "تولید کننده نوشته"، و به علت جنبه های روزنامه نگاری، نویسنده گی، فیلم سازی مستند، مباحثه گر، هنرمندی و مانند آن، "دارای مشغله های گوناگون"، و به علت نا سازگاری با اندیشه های پدر و مادرش با صفات گوناگونی مانند "عاصی"، "خائن" خوانده می شد، و به علت سرشناس ترین مدافع مارکسیسم، لنینیسم و اندیشه مائو تسه تونگ در سوئد، یک، "گورو - دایناسور" بود.
یک زندگی علیه امپریالیسم
در ژانویه 2003 در استامبول، در گردهمایی بین المللی که علیه جنگ عراق ترتیب داده شده بود به نمایندگی از طرف سوئد، همراه شاعر سوئدی "پیتر کورمان" Peter Curman که دو کتاب شعرش را ترجمه کرده ام، شرکت کرد.  به دلیل اینکه، مجلس ترکیه لایحه مداخله در عراق را رد کرده بود، جان میردال گفت،  "آنکارا پایتخت صلح می تواند باشد".  *
در صحبت دیگری که بازهم درباره "پروژه خاورمیانه بزرگ" بود، می گفت:  "این پروژه (نقشه پروژه خاورمیانه بزرگ) سبب دشمنی های بزرگی بین خلق های منطقه خواهد شد".
بعد از گذشت سال ها و امروز می فهمیم که اندیشه های میردال چقدر بجا بودند.  میردال درباره آمریکا بسیار صریح صحبت می کرد ...  دوست، رفیق و سرور بد اخلاق و عاصی ام جان میردال در میان نورها، کتاب ها، قلم ها، کاغذها آسوده بخوابد.  به روشنفکران حقیقی، به مباررزین علیه امپریالیسم، به مظلومین، به بشریت، و به همه مان مرگ او را تسلیت می گویم.
(*)  عبدالله گورگون (ABDULLAH GÜRGÜN) نویسنده و روزنامه نگار 
https://aydinlik.com.tr/haber/isvec-in-vicdanli-aydini-jan-myrdal-223895

(*)  در 25 فوریه 2003 لایحه ای از طرف حکومت AKP تحت نام، "لایحه ی نخست وزیری در مورد اجازه دادن به حکومت، برای فرستادن نیروهای مسلح ترکیه به خارج، و استقرار نیروهای مسلح خارجی در ترکیه"، به مجلس آورده شد.  آمریکا و شرکای ائتلاف اش، با هدف "برقراری نظم نوین جهانی" با بهانه کردن حملات 11 سپتامبر 2001 ،خاورمیانه را مورد تهاجم قرار داده بود.  آمریکا ابتدا افغانستان را اشغال کرده، و هدف بعدی آمریکا و متفقین اش عراق بود.  در این راستا، بخاطر آغاز عملیات نظامی از شمال عراق، از ترکیه در خواست باز کردن مرزهای زمینی و هوایی خود بر روی نیروهای آمریکایی را کرده بود.  این لایحه، در نشست غیرعلنی مجلس در اول مارس 2003 ، با 250 رای مخالف، 264 رای موافق و 19 رای ممتنع رد شد.  زیرا ماده 96 قانون اساسی ترکیه، ضرورت 267 رای مطلق را برای چنین اجازه ای پیش بینی کرده است.  از آنجایی که در این رای گیری حد نصاب 267 تامین نشده بود، لایحه رد شد.  در این رای گیری 48 نماینده مجلس AKP  نیز به لایحه رای منفی دادند. 



No comments: