Dec 29, 2025

کریسمس، زادروز پسر خدا، انجیل و هر کس از ظن خود شد یار من

س. حاتملوی 


"تا آنکه تو، خورشید عدالت بالا بیائی و درمان در میان بالهای او است. "

 

این روزها  «جهان مسیحی» و به تبع آن بعضی از کشورهای اسلامی -از جمله ترکیه، مصر و سوربه- سال نو میلادی را جشن می گیرند.

در این‌ کشورها بازارها، مغازه ها، رستورانها، خانه ها و محلات چراغانی و مردم در استرس خرید هدایای روز کریسمس و سال نو سر از پا‌ نمی شناسند.

بازارها از اجناس گوناگون لبریز و انباشته هستند.

«بازار» به لطائف الحیل خریداران را به خرید اجناسی که اکثرشان نه ضروری و نه کاربرد چندانی دارند، تشویق و ترغیب می نماید.

همانند بسیاری از پدیده های اخلاقی، عرفانی و دینی، روز تولد پیامبر مسیحیان -پسر خدا- (روز کریسمس) نیز برای «سرمایه» محملی برای داد و ستد و سودبری شده است.

زمانی که کریسمس نماد رحمانیت، شفقت، کمک به ضعفا و همبستگی بود، دیریست که سپری شده است.

روز کریسمس امسال زیر آوار وحشت جنگ مابین‌ مسیحیان اروپا در اوکرائین و بربریت یهودیان در سرزمین‌ مقدس و زادگاه عیسی مسیح نسبت به مسلمانان و مسیحیان فلسطین سپری شد.

چهار سال است‌ که مسیحیان اروپائی و آمریکائی مستقیم و غیر مستقیم در خاکهای اوکرائین همدیگر را شقه شقه می کنند و از شروع قتلعام فلسطینیان غزه توسط یهودیان دو سالی سپری شده و هنوز هم پایانی برای این کابوس متصور نیست.

کریسمس امسال در چنین‌ حال و هوائی جشن‌ گرفته می شود.

 

در چنین روزی، حتی منی که در عالم‌ مؤمنان مسیحی و مسلمان نه سر پیاز هستم و نه ته پیاز به روال همه ساله هدیه ای از فرزندانم دریافت کردم.

هدیه ی امسال دو جلد کتاب اخیرالانتشار یکی از رهبران برجسته ی حزب چپ آلمان «گریگور گیزی» (Gregor Gysi) است.

سیاستمدار چپ آلمانی گریگور گیزی نه تنها سخنران بسیار برجسته ای است بلکه قلم شیوائی نیز دارد.

«زندگی من در سیزده کتاب» و «چیزی‌ که سیاستمداران کتمان می کنند»

Mein Leben in 13 Büchern- Was Politiker nicht sagen

دو ‌کتاب پر فروشی هستند که به قلم او اخیرا به بازار آمده اند.

گریگور گیزی بر خلاف اکثریت سیاستمداران صاحب صندلی، شخصیتی اخلاقی و جزو انگشت شمار سیاستمدارانی است که‌ من هنوز به آنها احترام‌ قلبی دارم.

گریگور گیزی متولد سال ۱۹۴۸ میلادی در برلین است.

یکسال بعد از تولد او تقسیم آلمان به دو کشور رسمیت یافت و در بخش اشغالی نیروهای نظامی ایالات متحده ی آمریکا، انگلستان، فرانسه و ... «جمهوری فدرال آلمان» (آلمان غربی) و در بخش اشغالی ارتش سرخ شوروی «جمهوری دمکراتیک آلمان» (آلمان شرقی) تشکیل شدند.

گریگور گیزی حقوقدان و جوانترین وکیل دعاوی جمهوری دمکراتیک آلمان بود.

بعد از فرو ریختن دیوار برلین و اتحاد دو آلمان، گریگور گیزی در کنار فعالیت به عنوان وکیل دعاوی ابتدا یکی از رهبران «حزب سوسیالیزم دمکراتیک» و بعدها «حزب چپ آلمان» شد.

در سال‌های بعد از اتحاد دو آلمان اعضا و طرفداران حزب چپ علیرغم فشارها و تبعیض های نیروهای راست و احزاب حاکم، موتور محرکه ی پیشرفت و دفاع از صلح و عدالت اجتماعی بوده اند.

فعل و انفعالات، پوست اندازی ها و ریزشهای رادیکال بین نیروهای  سیاسی اروپا در سالهای اخیر که به تقویت راست رادیکال در این قاره انجامیده است، جان‌ تازه ای به حزب چپ آلمان داده و باعث تقویت بدنه ی اجتماعی آن ـ بخصوص بین نسل جوان ـ گشته است. در تمامی این‌ پروسه نقش گریگور گیزی برای حزب چپ آلمان بی بدیل بوده است.

 

مطلب زیرین ترجمه ای از کتاب «زندگی من در سیزده کتاب» است.

هنگام‌ ترجمه ی این صفحات بی اختیار به انقلاب ایران، هدف ها و شعارهای آن می اندیشیدم.

انقلابی که قرار بود در سرزمین ایران عدالت گسترد، ضعفا را نیرو بخشیده از کوخ ها کاخ ساخته و ایرانی را کرامت بخشد. ولی شد آنچه نباید می شد و با روی کار آمدن اسلامیون حاکم و غارت های بی حساب آنها، با وجود تمامی نعمات مادی، در این گستره ی جغرافیائی «عدالت» بدل به لغتی خارجی و بی مفهوم برای انسان ایرانی شد.

 

از کتاب «زندگی من‌ در سیزده کتاب»:

 

["با اینکه شخص متدینی نیستم، اما باز هم میتوانم داستان رستاخیز عیسی مسیح را درک‌ کنم -البته آنگونه که خود آنرا معنا می کنم:

هر شکستی را می توان به جان خرید، تا موقعی که حریف به این‌ نتیجه برسد، کسانی که برای دنیای بهتری می جنگند، تسلیم نخواهند شد.

یک ایده آل در موجودیت خود زنده می ماند و آنچه را که روزی یک‌ محکوم‌ و لگدمال شده بیان کرده و به‌ منصه ی ظهور رسانده، نمی توان با نادیده گرفتن نابود شده انگاشت. (ص ۶۳) ...

 

ورق زدن هر صفحه ای از انجیل مهیج و شورانگیز است. عریانی ساکنین بهشت، برافراشتن برج بابل با مردمانی که زبان همدیگر را نمی فهمند، نوح پیغمبر با کشتی اش، عروج الیاس نبی به آسمان، پسر گمشده، شام آخر با سیزده نفری که در اطراف آن میز نشسته اند، شل ها و افلیج‌هائی که دوباره راه رفتن‌ می توانند، برخورد و ملاقات با شیطان، پیامبری که توسط نهنگ‌ بلعیده می شود و حکم معروف سلیمان نبی ...

یعنی اهمیت و ضروری بودن فصول متفاوت انجیل در قرون‌ و اعصار متفاوت برای انسانهائی متفاوت و بر اساس احتیاجات روزمره شان ... (هر کس از ظن خود شد یار من- از درون من نجست اسرار من – م)

 

اما امروزه چه چیزی بیش از هر چیزی مرا تحت‌تاثیر قرار می دهد؟

البته مسیحیت و اعتقاد به آن بیش از یک برنامه ی اجتماعی است با کلیسا که همیشه بخشی از آن بوده است و امروزه تبعیض و نابرابری فزاینده، آدمی را بیشتر از هر موقعی به خشم‌ می آورد.

"بچه های عزیز، چه سخت است تشرف به ملکوت باریتعالی برای آنانی که همه چیزشان ثروتشان است! وقتی که گذشتن یک شتر از سوراخ سوزن آسان‌تر از تشرف یک صاحب ثروت به پیشگاه خداوند باشد." (انجیل متی) – مرقس - ۲۴-۲۵

 

بر این اعتقادم‌ که انسان‌ها هنگامی به معنای واقعی ثروتمند می شوند که به دیگران کمک می کنند و آنگاه از یوغ فقر آزاد می شوند که دیگران را در داشته هایشان سهیم می کنند.

و بدانند که ما هم همانند نسل های بیشمار قبل از ما با سر به دیوار نا‌ممکن کوبیدیم، اما تنها و بی‌کس نبودیم و می توانیم بر ارثیه ی معنوی پر ملاط تاریخی که انجیل از آن سخن می گوید تکیه کنیم. ...

و این‌ همه به ما نیرو می دهد که دوباره و دوباره در راه نیکی و بهروزی پیکار کنیم." (ص ۶۸- ۶۹)]

 

توضیحات:

ـ خواندن دومین‌ کتاب گریگور گیزی «چیزی که سیاستمداران کتمان می کنند- زیرا که بدست آوردن رای اکثریت بر حقیقت اولاتر است»، در زمانه ای که سیاستمدارانی همچون ترامپ عالم سیاست را به سیرک دلقک ها بدل کرده اند و مرز مابین شوخی و جدیت در اظهارات چنبن اشخاصی بکلی از بین رفته است، معنای دیگری دارد.

پر بیراه نیست وقتی که گریگور گیزی در این‌ کتاب می نویسد: "قبل از آنکه سیاستمداران جوابی به سئوالی بدهند، ابتدا آنقدر چرت و پرت می گویند تا مجبور به جواب دادن به سئوالات بیشتری نشوند."

و ما بیش از هر کسی اینگونه سیاستمداران پرگوی پر مدعای تو خالی را که هر مفهومی را از معنای اصلی اش خالی کرده اند، از کشور خودمان می شناسیم.

ـ "پسر گمشده" کنایه از آیه ئی در انجیل است‌ که بر اساس آن پسری که قبل از مرگ‌ پدر ارثیه اش را دریافت کرده و با ولخرجی از دست داده بود، در نهایت پیش پدرش که اورا با آغوش باز می پذیرد، بر می گردد.

ـ کنایه از صحنه ی "شام آخری" است که عیسی مسیح قبل از به صلیب کشیده شدن همراه با دوازده حواری خود در اطراف میز نشسته بودند. شاهکار دیوارنگاری معروف لئوناردو داوینچی بر روی دیوار کلیسای شهر میلان الهام‌ گرفته از این داستان است.

ـ "شل ها و افلیج‌هائی که دوباره راه رفتن‌ می توانند"، سخن از معجزات عیسی مسیح است که می توانست افلیج ها را شفا دهد.

ـ ٰ"پیامبری که توسط نهنگ‌ بلعیده می شود"، داستان یونس پیامبر که پس از بلعیده شدن توسط نهنگی سه روز و سه شب در شکم آن نهنگ زنده می ماند.

ـ "حکم معروف سلیمان نبی"، سخن از افسانه ای است که بر اساس آن دو زن ادعای فرزندی نسبت به کودکی داشتند و شکایت پیش سلیمان‌ نبی می برند. سلیمان حکم بر دو نیم کردن کودک با شمشیر می دهد. هنگامی که‌ مادر دروغین حکم را قبول می کند، مادر حقیقی برای نجات فرزندش  ادعای خود را پس می گیرد و بدینگونه با حکم‌ هوشمندانه ی سلیمان‌ نبی مادر حقیقی کودک معلوم می شود.



No comments:

Post a Comment