May 22, 2022

بلوای نان تکرار می شود

محمد حسین یحیایی 


نان در تاریخ و فرهنگ غذایی ایران جایگاه ویژه ای دارد، قوت و غذای تهیدستان جامعه اغلب نان است و توده های مردم آن را مقدس می شمارند و گاهی به آن قسم می خورند در نتیجه نان با سیاست در هم آمیخته، هنگام خشکسالی و کمبود آن تنش های سیاسی و اجتماعی بسیار مهمی در کشور رخ داده است.

قحطی و گرسنگی هر چند تاریخ دیرینه ای در ایران دارد ولی بارز ترین آنها به دوران ناصری بر می گردد که شاید برای نخستین بار زنان وارد صحنه سیاسی کشور شدند و در مسیر راه « ناصرالدین شاه » قرار گرفتند که از شکار بر می گشت. بیش از 6 هزار زن در آنروز با مالیدن گل به سر و صورت خود ( اول ماه مه 1861 ) تا کاخ شاه پیش رفتند و مانع از عبور شاه شدند، تلاش فراشان و محافظان شاه برای پراکنده کردن آنان به جایی نرسید تا جائیکه زنان خشمگین و گرسنه شاهزاده ناصرالدین را که وزیر جنگ هم بود از اسب پائین کشیدند و کتک زدند.

اعتراض زنان به پیروزی انجامید، هم قیمت نان کاهش یافت و در انبار های غله باز شد تا آرد کافی در اختیار نانوا ها قرار گیرد و این نخستین شورش نان به پیروزی رسید.

ایران کشور خشک و کم آبی است که گاهی با قحطی های بزرگ و کشتار روبرو شده است، در سال های کم آبی و خشکسالی تولید محصولات کشاورزی کاهش می یابد و گرسنگی و بیماری های گوناگون توده های مردم بویژه تهیدستان را از پا در می آورد..، گفته می شود که قحطی سال 1250 یک دهم جمعیت کشور را در مدت کوتاهی

 تلف کرد، قحطی دیگر خود را در سال 1296 نشان داد و دو سال ادامه داشت و سال 1304 بار دیگر قحطی و بلوای نان پیش آمد و مردم گرسنه در جلو مجلس شورای ملی تجمع کردند تا اعتراض خود را به کمبود نان و گرانی آن نشان دهند، این تجمع در 4 مهرماه به خشونت گرائید و یک نفر در آن کشته شد، در پی آن تحصن در مدرسه نظام بالا گرفت و سیل تلگراف از ایالات و ولایات سرازیر شد که خواستار عزل قاجار و جانشینی سردار سپه ( رضا خان ) در 5 آبانماه شدند.

جنگ جهانی اول ( 1917- 1919 ) بیشترین ضربه را به تولید و توزیع محصولات کشاورزی و خوراکی زد و کشتار فراوانی به همراه داشت و توده های مردم در شهر و روستا از گرسنگی، بیماری های طاعون، تیفوس، وبا و آنفولانزای اسپانیایی جان می باختند، ورود نیرو های انگلیسی، روسی و عثمانی و کنترل حمل و نقل و محصولات غذایی از سوی آنها اوضاع را بحرانی تر کرد، در این میان سودجویان داخلی با همکاری دلالان خود به گرانی بیشتر دامن می زدند و این روند و گرانی مواد غذایی بویژه افزایش قیمت نان به فاجعه انجامید، گفته می شود که در طول جنگ تعداد کثیری ( 2، 6 ، 8 تا 10 میلیون) از مردم از گرسنگی و بیماری تلف شدند، بدنبال آن تغییر رژیم و صدای پایان دوران قاجار بگوش رسید و به اجرا درآمد

دوران نخست رضا شاه و تامین امنیت و ثبات سیاسی به افزایش محصولات کشاورزی انجامید ولی در دو سال پایانی دوران رضا شاه با کسری عمیق بودجه همراه شد و با افزایش نقدینگی تورم به سرعت شتاب گرفت و با آغاز جنگ دوم و ورود تیرو های متفق شیرازه اقتصادی و سیاسی کشور از هم گسست. در پی آن بلوای دیگری در رابطه با کمبود نان در سرتاسر ایران مشاهده شد.بلوای نان بین سال های 1321 تا 1323 نام روزگار سیاه بخود گرفت.دوران بسیار وحشتناکی آغاز شد، مردم برای سیر کردن شکم خود گاهی به کار های غیر انسانی دست می زدند، در اینجا هم نیرو های متفق ( انگلیس و شوروی ) بخش مهمی از محصولات کشاورزی و حمل و نقل را در اختیار داشتند و با پائین آوردن ارزش ریال در مقابل ارز های خارجی این ارزاق با قیمت ناچیزی به آنها فروخته می شد، در این میان خوانین با احتکار در تلاش بودند محصولات خود را به خارج صادر و یا در داخل به قیمت بالاتر بفروشند.

اوضاع در آذربایجان پر جمعیت بدتر بود و کمبود نان و گرانی آن مردم را به شدت خشمگین می کرد« باقر عاقلی » در کتاب خود با عنوان « فروغی و شهریور 1320 » می نویسد: تبریز که مرکز غله ایران به شمار می رفت آنچنان دچار قحطی گردید که مردم هر روز به استانداری هجوم می بردند ( باید یادآوری کرد که بزرگ مالکان آذربایجان در همدستی با تهران و نیرو های انگلیس بخش مهمی از محصولات خود را با قیمت بالاتر در اختیار آنها می گذاردند ) مردم برای بدست آوردن نان به جلو نانوایی ها رفته ساعت ها در انتظار اندکی نان می شدند، برخی از نانوایی ها بخشی از آرد سهمیه خود را در بازار آزاد به قیمت گران تر می فروختند و باقی مانده آرد خود را با خاک اره، ذرت، جو و سیب زمینی مخلوط می کردند، مردم بیچاره به علت کمبود و شلوغی جرعت اعتراض نداشتند، زیرا ممکن بود همان نان نامرغوب را هم از دست بدهند ( به نقل از مقاله علی رضا نجفی، از سایت فرارو، 22 اردیبهشت 1401 )

کمبود نان به بلوای 17 آذرماه 1321 انجامید، مردم در محوطه مجلس شورای ملی جمع شدند و شعار دادند که « ما گرسنه ایم و نان می خواهیم »، در اینجا هم زنان پیشتاز مبارزه برای نان بودند و شعار ها هر روز تند تر می شدند و رئیس دولت « قوام » را هدف می گرفتند، این شورش گرسنگان 3 روز به طول انجامید، قوام از نیرو های مسلح کمک خواست و به سپهبد « امیر احمدی » دستور داد تا غادله را به پایان رساند، در این حوادث 20 تن جان باختند ولی شورش گرسنگان با دانش آموزان مدارس تهران تقویت شد و شعار « نان و پنیر و پونه، قوام گشنه مونه و یا قوام فراری شده سوار قاری شده »، با مداخله نیرو های نظامی و انتظامی تظاهرات به خشونت گرائید، برخی از مغازه های اطراف مجلس تخریب و غارت شدند و برخی از تظاهرکنندگان به خانه قوام حمله ور شدند و آن را غارت کردند. در نتیجه این تظاهرات قوام مجبور به استعفاء شد که خوشآیند دربار هم بود.

با برکناری قوام مشکل نان به پایان نرسید و به سرعت به مناطق دیگر کشور به ویژه تبریز و زنجان منتقل شد و همچنان در کرمانشاه، رشت، قزوین، بروجرد ، آشتیان و...ادامه یافت در برخی از این شهر ها مردم گرسنه و به ستوه آمده به انبار های غله حمله ور شدند تا خود و فرزندان خود را از گرسنگی و مرگ نجات دهند.این بحران نان و گسترش فقر زمینه ساز جنبش های اجتماعی و قومی شد و در سال بعد با تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان و جنبش های دیگر به اوج و بلوغ سیاسی خود رسید.

با کودتای 28 مرداد سال 1332 و مداخله ایالات متحده در امور سیاسی و اقتصادی که با کمک های مارشال و اصل چهار همراه بود اوضاع اقتصادی رو به بهبود گذاشت و تا پایان دهه 30 خورشیدی ادامه داشت که بار دیگر اقتصاد گرفتار رکود گسترده شد و به تنش های اجتماعی و سیاسی انجامید. با اصلاحات ارضی و آزاد سازی نیروهای کار از روستا ها صنعتی شدن و شهرنشینی افزایش یافت و واردات محصولات کشاورزی بویژه گندم نیاز های غذایی کشور را تامین کرد و همزمان درآمد های نفتی هم رو به افزایش گذاشت که تامین کننده هزینه های واردات بود. در آخرین سال رژیم پهلوی به علت کاهش درآمد های نفتی و کسر بودجه بار دیگر اقتصاد گرفتار بحران و تورم شد، برخی از پروژه های عمرانی حذف گردید ولی کمبود نان و محصولات خوراکی احساس نشد و در نهایت انقلاب 1357 رخ داد. دهه نخست انقلاب که با جنگ همراه بود، برخی از کالا های ضروری کمیاب ولی با کوپن در دسترس قرار گرفت و همچنان ادامه یافت و با گذشت زمان و چرخش اقتصادی و روابط خارجی نظام کوپنی با گذشت زمان حذف گردید.

هم اکنون بیش از چهار دهه از انقلاب می گذرد و ایران با شدیدترین بحران اقتصادی خود روبرو شده و رژیم در بن بست کامل قرار گرفته است و برای برون رفت از خشونت، تهدید و بازداشت استفاده می کند، همسو با آن از مدت ها پیش رشد اقتصادی و اجرای پروژه های عمرانی و زیربنایی متوفق شده، بیکاری افزایش یافته، کسری بودجه به رقم بی سابقه 400 هزار میلیارد تومان رسیده است، « عبدالرضا همتی » رئیس کل بانک مرکزی سابق می گوید: در دوره دولت سیزدهم به ریاست « ابراهیم رئیسی » بیش از 143 هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ شده است که خود را با افزایش جهشی تورم نشان می دهد. در این میان افراد تیم اقتصادی رئیسی ناسازگار، ناهمگون، خودمحور و گوش به فرمان علی خامنه ای هستند، عمده اعضای هیئت دولت از دانشگاه امام صادق، مجری اقتصاد نامفهوم مقاومتی اند که از سوی خامنه ای سال ها پیش مطرح شده است، هرچند اقتصاد کشور با مشکلات عدیده ساختاری روبروست و قادر به باز سازی خود نیست ولی نادانی تیم اقتصادی از یک سو و ادامه تحریم های آمریکا از سوی دیگر اقتصاد را به نابودی کشانده است، از آن رو به نظر می رسد، ایران بعد از چند دهه بار دیگر گرفتار بلوای نان شده است که در صورت ادامه و گسترش آن عمر رژیم جمهوری اسلامی را به پایان خواهد رساند.

 از چند روز پیش فاز اجرایی ارز ترجیحی از سوی رئیسی و حمایت خامنه ای آغاز شده است، یعنی سوبسید از برخی از کالا های ضروری که بخشی از آنها وارداتی است و ضرورت معیشتی دارند برداشته شده است، در همین مدت کوتاه قیمت برخی از کالا ها مانند آرد، لبنیات و روغن تا 6 برابر افزایش یافته است. ایران یکی از کشور های مهم در مصرف نان است که بیبش از 6 برابر میانگین مصرف جهانی است، یعنی خوراک عمده تهی دستان جامعه نان است، برخی از کالا های ضروری مانند گوشت قرمز و سایر مواد پروتئینی مدت ها است از سفره محرومان جامعه حذف شده، مرغ و تخم مرغ به کیلویی 70 و شانه ای به 110 هزار تومان رسیده است و افزایش قیمت ها بطور روزانه همچنان ادامه دارد. دولت و رئیس آن که ید طولانی در کشتار و جنایت دارد با دستور و فرمان می خواهد مانع از افزایش قیمت ها شود گاهی خود و گاهی دیگر وزیر کشور خود پاسدار « احمد وحیدی » را به صحنه می فرستد و می گوید: افزایش قیمت کالا های دیگر به غیر از مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن جایز نیست، این نادان نمی داند از این چهار قلم کالا دهها کالای دیگر تولید می شود و یا رئیسی دستور می دهد: قیمت ها را کنترل کنید تا مردم آسیب نبینند. البته در موارد زیادی افزایش قیمت ها را جنگ روانی دشمن می داند و انکار می کند که افزایش قیمتی در کار است، در این میان ملیجک خامنه ای « حداد عادل » هم با وحشت و ترس از آینده خود به میدان آمده فریاد می زند: هیچ مریضی به خاطر سختی جراحی از طبیب خود روی گردان نمی شود. در حالی که نماینده چاهبهار در مجلس شورای اسلامی می گوید: جراحی اقتصادی دولت منجر به مرگ بیمار خواهد شد. جالب است این دزدان، فاسدان، رانتخواران و ... که میلیارد ها دلار مردم به یغما برده اند سخن از جراحی و تداوی به میان می آورند و شرمگین از گفتار بی سر و ته خود نمی شوند. گاهی دروغ می گویند، گاهی دیگر واقعیت ها را پنهان و یا وارونه نشان می دهند، بگونه ای که فکر می کنند مردم کر و کورند، سران رژیم دیگر نمی توانند با سانسور،ایجاد رعب ( النصر بالرعب ) کشتار و سرکوب، جنبش رو به افزون مردم را خاموش کنند، آنچه واقعیت است جامعه در حال انفجار و خشم است، دیگر نمی توان با شعار های پوپولیستی مردم را فریب داد، کمک های معیشتی 300 و یا 400 هزار تومانی شاید اندکی روستا نشینان را راضی کند ولی بیش از 70 درصد مردم در شهر ها و حاشیه آنها زندگی می کنند و این مبلغ درد آنها را دوا نمی کند.

آنچه مسلم است رژیم کنونی با روش و اندیشه های ارتجاعی خود قادر به اداره جامعه جوان و متحول کشور نیست، هر روز فاصله مردم با این رژیم بیشتر می شود، کمک های معیشتی و وابسته کردن مردم بویژه تهیدستان به رژیم راه چاره نیست، راه برون رفت مشارکت همگانی در اقتصاد و سیاست است که با بافت و ساختار رژیم ولایت همخوانی و همسویی ندارد، باید در مرحله نخست از ارتجاع رها شد و زمینه مشارکت همگانی را در اقتصاد و تعیین سرنوشت سیاسی فراهم آورد....

محمد حسین یحیایی   

mhyahyai@yahoo.se   



No comments:

Post a Comment